loading...
دانلود رمان عاشقانه
. بازدید : 561 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (2)

دانلود رمان راز شاهزاده شهر جادو جاوا، اندروید ، pdf

۵۶۸

دانلود رمان راز شاهزاده شهر جادو

کپی از این رمان ممنوع است

ژانر رمان:تخیلی/فانتزی – عاشقانه – هیجانی و گاهی هم طنز
خلاصه داستان:مطمئنا هر دختری توی بچگی قصه های پرنسس هایی مثل سیندرلا و سفید برفی و … رو شنیده و ممکنه حتی شاهزاده سوار بر اسب سفید خودشم تصور کرده باشه”حالا اگه یه روز این شاهزاده رویاها واقعی بشه و بیاد جلوی در خونشون چیکار باید بکنه؟!

 

 

این رمان در مورد دختری با چهره ای بانمک به نام نگین که مثل دخترای دیگه جذابیتای خاص خودشو داره”نگین زندگی فوق العاده معمولی داره در کنار پدربزرگش روز های خوشیو سپری میکنه. اما این زندگی معمولی اونقدراهم طولانی نیست!!!
همه چیز چند ماه بعد از تولد ۱۸ سالگی نگین شروع میشه! توی یه روز عادی و آفتابی مثل تمام روزهای دیگه وقتی که داره از دانشگاه بر میگرده نزدیک خونه پسر بچه ی خوشگل و نازی رو میبینه که تک و تنها تو کوچه ایستاده ..آشنایی با این پسر بچه زندگیه دختر داستان مارو از این رو به اون رو میکنه و باعث تغییراتی تو زندگیش میشه که هیچ وقت حتی فکرشم نمیکرده…

الان باید خودتون بخونید و ببینید که چی به سر دختر داستان (نگین)میاد.
مقدمه:
با امیدی گرم و شادی بخش
با نگاهی مست و رویایی
دخترک افسانه می خواند
نیمه شب در کنج تنهایی
بیگمان روزی ز راهی دور
می رسد شهزاده ای مغرور
می خورد بر سنگفرش
کوچه های شهر
ضربه سم ستور باد پیمایش
می درخشد شعله خورشید
بر فراز تاج زیبایش
تار و پود جامه اش از زر
سینه اش پنهان بزیر رشته هایی از در و گوهر
می کشاند هر زمان همراه خود سویی
باد … پرهای کلاهش را
یا بر آن پیشانی روشن
حلقه موی سیاهش را
جلد دوم در حال تایپ در انجمن

http://forum.negahdl.com/threads/97854/

قسمت دانلود
. بازدید : 218 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان تسلیم سرنوشتم و سنگ،سخت،محکم

hfmw81t1ub1vsksg26a1

نویسنده:atiyeh2015خلاصه رمان :
همه چیز ازهمانجا اغاز شد از لحظه ی تولد نیایش
تولد دختری مغرور و مملو از احساس های ناب
دختری که به پاکی گلبرگ های گل های سرخ است
وارد نظام و نیروی انتظامی میشود
وبه دلیل اینکه بهترین نیروی زن است به ماموریت های بسیاری میرود
اما اخرین ماموریتش زندگی اش را به چالش می انگیزد و نیرنگ های فروان او را تسلیم سرنوشت می سازد
باعث میشود که نیایش دراین دنیای پراز گرگ
طعمه ای چرب و نرم برای حیوان صفتان شود واز همانجا بود که او تصمیم می گیرد همرنگ جماعت شود
گرگ …..بی احساس …..سنگدل این ماموریت نیایش را
عاشق می کند
قاتل می کند
سنگ و سخت می کند
و کاری می کند که نیایش سرسخت و مغرور بگوید : تسلیم سرنوشتم .
ژانر رمان : عاشقونه . هیجانی . پلیسی . اجتماعی . احساسی و کمی هم کل کلی
بیوگرافی نویسنده :
خب من عطیه لطفی هستم ۱۳ ساله و این سومین رمانم هست البته کارای قبلیم به دلیل اینکه خیلی کم بودن رمان محسوب نمی شن اما خب …
یکساله نویسندگی رو شروع کردم امید وارم که از قلمم خوشتون بیاد و باز هم تمام امیدم به دلگرمی های شماست .
اغاز داستان زندگی پرپیچ و خم نیایش و کیهان !!!

قسمت دانلود
. بازدید : 299 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

           دانلود رمان مهمانی به یاد ماندنی جادو جاوا، اندروید ،pdf

۷n777o269vy46adldyxl

                          دانلود رمان مهمانی به یاد ماندنی

خلاصه داستان: مادر و پدر ترانه بخاطر مشکلات خانوادگی از هم دیگه جدا میشن. بدون اینکه به فکر تنها فرزندشون

باشن. ترانه بعد از جدایی پدر و مادرش یه شب همراه پدرش به مهمونی میره که همه اتفاق های داستان از این مهمونی

شروع میشه. آشنایی با آدم های جدید و مرموز.. قبولی در دانشگاه… و خیلی اتفاق های دیگه.

 

سر و صداشون کل خونه رو برداشته بود. همینطور که با خونسردی به داد و هوارشون گوش می کردم با برداشتن کیف از

اتاق خارج شدم.
مامان: دیگه از زندگی با تو خسته شدم. می فهمی ؟ خستـــه. دیگه نمی تونم تحملت کنم.
مثل همیشه داد مامان کار ساز شد و بالاخره بابا از میدان جنگ به در شد و بیرون رفت. این دعواها برام عادی شده بود به

طوری که دیگه خودم می تونستم آخرش رو حدس بزنم. از پله ها پایین اومدم. مامان توی آشپزخونه نشسته بود و

سرشو گذاشته بود روی میز. یه نگاه سرسری بهش انداختم و از رو به روی آشپزخونه رد شدم. با این که آشپزخونه اُپن

بود ولی اصلا متوجه من نشد ! میخواستم از در بیرون برم که توی آیینه کنار در، خودم رو دیدم. کمی مداد مالیده بود زیر

چشمم. با انگشت کوچیکم پاکش کردم و چشم از آیینه گرفتم. با صدای بلند گفتم:
من دارم میرم بیرون.
اما جوابی نداد. کفش هامو پوشیدم و از خونه زدم بیرون. بی هدف برای خودم قدم می زدم. همیشه قدم زدن تو این

شرایط آرومم می کرد. باعث می شد که از حال و هوای غمگین اون خونه یا همون میدون جنگ بیرون بیام. همینطور که

از کنار جوب پریدم سمت پیاده رو به این فکر می کردم که آخر عاقبت دعواهاشون

عضویت در انجمن نگاه دانلود

http://forum.negahdl.com

 

قسمت دانلود
. بازدید : 217 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

 

نام رمان:پریای عشق
نام نویسنده: فاطمه میرشفیعی
ژانر:عاشقانه

به نام خدا
مقدمه :
من خیلی تغییر کردم
خییییییییییلی….
دیگه واسه نبودن کسی

گریه نمیکنم !
دیگه به عشق دیدن کسی بیرون نمیرم !
دیگه خندیدن بلد نیستم
فقط اروم میشینم یه گوشه و نگاه میکنم!
دیگه شوخی نمیکنم
دیگه دنبال متن عاشقانه نیستم
دیگه بودن یا نبودن کسی رو چک نمیکنم !
دیگه نگران کسی نمیشم!
دیگه منتظر زنگ نیستم!
بد نشدم نه
فقط خستم…..
مرگ احساسم مبارک

خلاصه :
از عشق اگر برای من میگویی
اهسته بگو
که قلب من بی تابست
این عشق با من چه کار ها که نکرد
……..
غصه از اون جا شروع شد
که عشق بردیا خاموش شد
پریای کوچکی مرحم زخمش شد
شاید عشق تازه ای شروع شد
اما این دل دوباره دل عاشق میشد ؟
پایان خوش

چشامو باز کردم همه جا تاریک بود گوشه تخت نشستم وزانو هامو تکیه گاه دستام کردم چشمام به این تاریکی عادت داشت اخه چند وقتی بود همدم تنهایی هاش تاریکی بود ساعت رو نگاه کردم دوی بعد از ظهر بود میدونستم که الان سر و کله ی مامان یا سارا پیدا میشه اما من نه حوصه ی خودمو داشتم نه بقیه رو اونام میدونستند ولی ولم نمیکردند
همون جوری که حدس زده بودم شد و صدای در اتاق اومد اما منم مثل همیشه بی تفاوت بودم و کاری نکردم نشسته بودم رو تخت و منتظر بودم مثل این چند روز بی خیال شه و بره اما سارا همونطوری که گریه میکرد گفت:
– نمیخوای در و باز کنی ؟ نمیخوای یه چیزی بخوری چرا ؟ خب چرا ؟

قسمت دانلود
. بازدید : 202 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان در امتداد نقطه چین جاوا، اندروید ،pdf

asle

                                                                                                                            دانلود رمان در امتداد نقطه چین

نام رمان: در امتداد نقطه چین
نام کاربری نویسنده: نگار قاسمی
ژانر رمان: عاشقانه , اجتماعی
خلاصه ی رمان در امتداد نقطه چین :

رمان درمورد دختری به اسم آریساست که داره با سرنوشتش میجنگه … این دختر عاشق

میشه و تو تمام لحظه های زندگیش فقط چوب عشقشو میخوره … عشق یا وابستگی ؟
امیر ، عاشق دختری به نام روناکه که اعتراف آریسا به امیر ، باعث میشه روناک امیرو ترک کنه … اما آیا اونا دوباره کنار هم برمیگردن ؟ امیر و آریسا … کنار هم …ولی دوتا غریبه …
روناک و حسام … کنارهم … به اجبار … به خاطر بچه ای که توی شکم روناکه …
با آریسا همراه باشین

نگاهی تو آینه به خودم انداختم و یه لبخند تلخ زدم . کاری بود که خودم باعث و بانیش بودم ؛ حالا افسوس خوردن ، هیچ

فایده ای ، نداره . چه خوشگل شدم ! خانمی که آرایشگر بود ، اومد جلوم ایستاد و تاج رو ، رو سرم جابه جا کرد و رفت .

به رفتنش نگاه کردم و تو فکر فرو رفتم ؛ یعنی آخرش قراره چی بشه ؟ بازم به خودم تو آینه ، خیره شدم . با حسرت به

موهام نگاه کردم ؛ موهای خرماییم حالا رنگ عسلی گرفته بود … اصلا دلم نمیخواست رنگ موهام تغییری کنه اما الان ،

اینجا ، من ، حق انتخابی ندارم !

موهام به صورت ساده پستم و رو شونه هام ریخته شده بود . تاج گل زیبایی آرایشگر تازه رو سرم ، گذاشته بود . پوست برنزم ، یکم سفید تر شده بود . ابروهام ، پهن ، برداشته شده بود و با مداد عسلی خوش حالت ترهم شده بود که ، به صورتم میومد. چشم های کشیده ی قهوه ایم ، حالا آرایش قشنگی داشت . خط چشم کلفت مشکی پشت چشمم و مداد مشکی ، داخل چشمم کشیده شده

قسمت دانلود
. بازدید : 213 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان تنهام نذار جاوا، اندروید ،pdf

a

                                                          دانلود رمان تنهام نذار

نام رمان:تنهام نزار
نام نویسنده:
ELHAM.T
ژانر : عاشقانه

داستان عاشقانه و یه جاهایی غم انگیز..در مورد دختری به نام یامین که با کار کردن در بیرون از خونه مخارج خانواده رو تامین میکنه و همچنین به پول برای عمل پدر بیمارش که تنها سرمایش با وجود خواهرش هست، نیاز داره… کار کردن اون باعث میشه آخرین انتخاب زندگیش ینی ازدواج رو انجام بده و وارد زندگی پسری بشه که اعتقاد داره یامین عشقشو ازش گرفت و دختر تنهای قصه ی ما بعد گذشت مدت ها آرامش رو تو اون پسر که دایان باشه میبینه …
و این آرامش دو طرفس.. آرامش و عشق .. با هم داستان رو جذاب میکنه و بعضی وقتا هم لج بازی…

…مطمئنم خوندن این رمان جذابیت هایی براتون داره…

تقدیم به تمام پدرانِ عاشق سرزمینم:

“به نام الهه ی عشق و زیبایی”
نگاهی دوباره به بابا انداختم.. پاهاش خشک شده بود و محاسنش سفید.. صورتش زرد و زیر چشماش گود..متقابلا نگام کرد لبخند عمیقی زدم ..
به سمتش رفتم.. کرم مرطوب کننده رو در آوردم .. دستای زبرشو تو دستم گرفتم.. اول ب*و*س*ه به دستاش زدم و بعدش کرمو به دستاش مالیدم..دستامو رو صورتش کشیدم و گفتم
-بابایی خوبی؟؟
با صدای ضعیفی جواب داد
-آره دخترم..
بغضمو قورت دادم .. حالش خوب نبود و تظاهر به خوب بودن میکرد این بدترین درد دنیاِ.. تظاهر به چیزی کردن.. رو موهاش ب.و.س.ه ای کاشتم و گفتم
-خوبه که خوبی… تا بعد ظهر که بیام مراقب خودت باش باشه آقا؟؟
لبخند خشکی زد و دستمو گرفت و گفت
-باشه.. برو نگران من نباش..
سرمو انداختم پایین و گفتم
-میدونم .. برا همین تنهات میذارم..
نگاهشو از من نمیگرفت..منم همین طور..بابا پیر و ناتوان بود و من شده بودم مرد زندگیمون.. البته چون یه مرد دیگه پشتم بود.. مردی که هر کاری کرد

قسمت دانلود
. بازدید : 221 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان در انتظار سوگند جاوا، اندروید ، pdf

۱۱۱۱۱۱

                                                                          دانلود رمان در انتظار سوگند

نام کاربری نویسنده:
samira behdad

نام رمان: در انتظار سوگند
ژانر رمان: اجتماعی عاشقانه

خلاصه
داستان در مورد دختری ۱۶/۱۷ساله هست که توی خانواده ی با وضع مالی متوسط متولد میشه و رویای پولدار شدن داره و طی اتفاقاتی در مسیری می افته که باز هم چشمم به اون دختره ی مغرور خورد معلوم نیست چی از من بیشتر داره باحرص مشغول کندن پوست لبم بودم کلا از این دختره خوشم نمیومد حس میکردم خیلی خودشو میگیره !
با ضربه ای که زهرا به پهلوم زد چشم ازش برداشتم -به چی نگاه میکنی سوگند؟
-هیچی بابا به این دختره

با سر بهش اشاره کردم روی نیمکت نشسته بود و یکی از پاهاشو گذاشته بود روی اون پاش … زهرا ابروهای بورشو بالا انداخت و گفت
-این که مریمه خیلی دختر خوبیه
صورتمو مچاله کردم و گفتم
-ایشششش کجاش خوبه خیلی مغروره
-اصلا تا حالا باهاش حرف زدی؟
-عمرا اگه یه کلمه باهاش حرف بزنم از خودراضی
خندید و دستمو کشید مثل جوجه اردک ها دنبالش کشیده میشدم نه که ماشالله همچین یه نموره تپل بود زورش بهم میرسید کتفم از سه ناحیه ترک خورد تا رسیدیم سر صف و منتظر شدیم تا ببینیم توی کدوم کلاس میوفتیم ادمی نبودم که سریع با هر کسی دوست بشم برای همین خیلی میترسیدم از دوستام جدا بشم تازه رفته بودم اول دبیرستان .اما همه ی دوستام توی همین مدرسه بودن.با استرس دستامو توی هم گره زده بودم کف دستام عرق کرده بود وقتی استرس داشتم اینجوری میشدم بدنم حسابی داغ بود و توی این مانتوی سورمه ای داشتم خفه میشدم اولین نفر اسم من رو خوند کلی توی سالن گشتم تا کلاس رو پیدا کردم کلاسش نه خیلی بزرگ بود نه خیلی کوچیک روی دیوارهاش پر از دلنوشته بود یه

قسمت دانلود
. بازدید : 435 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان تکیه گاه من جاوا، اندروید ،pdf

photo_2016-05-04_11-08-30

                                                                                         دانلود رمان تکیه گاه من

نام کاربری نویسنده : آرزو۷۰
نام رمان: تکیه گاهم باش
ژانر رمان : خانوادگی اجتماعی عاشقانه

مقدمه
تکیه گاهم باش داستان دختر و پسریه که علاوه بر داشتن عشق احتیاج به
یه حس خاص دارن که نمیشه توی عشق به جنس مخالف پیداش کرد.
دختر داستان همیشه دلش یه برادر می خواسته و پسر داستان هم همیشه
دلش یه خواهر می خواسته ،دختر داستان یه خواهر داشته و پسر داستان
هم یه برادر داشته ولی دلشون یه حس متضاد می خواسته ،پسر عشق
زندگی داشت و یه دختری توی زندگیش بود که دوستش داشت ،یه
خوانواده مهربون و با گذشت داشت ولی یه جایی توی قلبش یه گوشه بود
که به عشق یه خواهر می تپید.

 

فصل یک
آروم آروم داشتم تو خیابون قدم می زدم و از هوای بارونی فصل زیبای
پائیز لذت می بردم و بوی بارون وخاک نم زده رو با تمام وجودم نفس
می کشیدم ،دکمه های بارونیم رو بستم و یه نفس گرم توی دستام فرستادم
همین جور که داشتم قدم می زدم چشمم به یه مغازه محصولات فرهنگی
افتاد. من عاشق شعر و ترانه بودم ،با فکر اینکه می تونم برم چند تا پَک
آهنگ جدید بخرم به سمت مغازه رفتم که یه مرتبه خشکم زد ،عکس یه
خواننده جدید که مال روی آلبومش بود رو روی شیشه مغازه دیدم ،
نزدیک تر رفتم و با دقت بیشتری به عکس نگاه کردم ،چقدر این عکس
به من شبیه بود ،یه نگاه به اسم آلبوم و اسم خواننده انداختم و فکر کردم
منی که تمام خواننده ها رو می شناسم و به تمام آهنگ های پاپ گوش
میدم چرا تا به حال این خواننده رو ندیدم یا آهنگی ازش نشنیدم ؟
داخل مغازه رفتم و رو به فروشنده گفتم :
_ سلام آقا ،ببخشید عکسی رو

قسمت دانلود
. بازدید : 596 شنبه 19 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان تولد دوباره یک عشق

رمان تولد دوباره یک عشق



دانلود رمان تولد دوباره یک عشق اثر عفت قنبری



بخشی از این رمان :


درب سالن باز شد و سارا با قیافه ای که نشان می داد امتحان را به خوبی برگزار کرده است به سمت دیگر راهرو نزد دوستانش رفت.
پری و فریبا دو دوست خوب سارا آن جا ایستاده بودند و آن دو هم مثل سارا ازاین که امتحان را خوب داده بودند راضی به نظر می رسیدند و حالا آماده ی یک استراحت خوب میان ترمی بودند.
فصل زمستان بود و ماه بهمن. فصل و ماهی که از نظر سارا بهترین فصل ها و ماه هاست. چرا که معتقد بود هر کسی ماه و فصل تولد خودش را بیشتر از سایر ماه ها و فصل ها دوست دارد. او نیمه ی بهمن ماه به دنیا آمده، و تقریباً دو روز دیگر بیشتر به تولدش نمانده بود.
سارا رو به پری کرد و گفت:
- خب برای تعطیلات چی کار می کنی؟
پری گفت:
- دوست داشتم تمام تعطیلات رو بخورم و بخوابم، از خونه بیرون نرم و حسابی خستگی در کنم. اما دیروز کامران با دو تا بلیط کیش منو غافلگیر کرد.
فریبا به جای او ذوق کرد و گفت:
- وای خدای من! می خواید برید کیش؟ خوش به حالتون،کاش من جای تو بودم. برو واسه ی خودت خوش بگذرون. برایخوردن و خوابیدن وقت زیاده. در ضمن سوغاتی ما فراموش نشه.
پری خندید و گفت:








لینک دانلود رمان تولد دوباره یک عشق در پایین :




tavalod-dobare-yek-eshgh
. بازدید : 360 شنبه 19 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان شب ایرانی

رمان شب ایرانی



دانلود رمان شب ایرانی اثر ر. اعتمادی




بخشی از این رمان :


پرواز با هواپيما هميشه براي ايراني ها با يك نوع پيچيدگي و اسرار همراه است...تا وقتي سوار هواپيما نشده ايم هرگز به آن فكر نمي كنيم اما همين كه در روي صندلي نشستيم و كمر بند را محكم كرديم و مهماندار هواپيما سفر به خير معمولي خود را كه از تكرار مثل صفحات قديمي گرامافون خط خط افتاده است برايمان خواند به ناگهان انديشه هاي هزاران ساله نسل هاي پي در پي در باره مرگ و سفر به جهان ديگر در اعماق خاكستري مغزمان جان مي گيرد، و هزار و يك سوال تكراري كه مثل سفر به خير مهماندار هواپيما تكراري و خط خطي است در برابرمان قد مي افرازد كه ... اگر هواپيما سقوط كند چه ميشود ؟مرگ ،بله مرگ..من چگونه با مرگ روبرو مي شوم ؟پس سهم من از اين دنيا چه بوده ؟مرا براي چه آفريدند ؟هدف نهايي از آفرينش من بر روي زمين چه بوده است؟...اما هر قدر هواپيما از زمين فاصله ميگيرد،ما ايراني ها ، خود را بيشتر به خدا نزديك احساس ميكنيم، ديگر از ترس يا به دليل پنهاني ديگربه روي زمين نگاه نمي كنيم،از آن لحظه،چشمان ما در ميان توده هاي سرگردان ابر و بر فراز همه ابرهاو كوه ها، به سوي آسمان است ،...انديشه هاي پخته در كارگاه تفكر نسل ها، در باره زندگي ، مرگ و پس از مرگ ما را چنان به خود مشغول مي دارد كه متوجه دلبر هاي كاملا زميني مهمانداران هواپيما نمي شويم ... به جرات ميتوانم بگويم كه انديشه مرگ بيش از هر عامل ديگر ما ملت تاريخي رامي آزارد زيرا بيش از هر ملتي در دنيا ،زير پنجه هاي قهار مرگ ، مرگ هاي دسته جمعي كه به وسيله غارتگران و محاجمان به ما تحميل شده و يا بلاياي طبيعي ، دست و پا زده ايم ، به همين خاطر وقتي زير پايمان از زمين خالي ميشود همه ترس ها، اوهام و پيچيدگي مرگ ، ما را چنان در خود ميفشارد كه تا بيست و چهار ساعت پس از پرواز هم ما را رها نميكند ...








لینک دانلود رمان شب ایرانی در پایین :





shabe-irani
. بازدید : 1168 شنبه 19 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان عشق و یک نگاه

رمان عشق و یک نگاه


دانلود رمان عشق و یک نگاه اثر زهره قوی بال




بخشی از این رمان :


اواسط خردادماه بود ؛ اما هنوز هم گاهی بارش باران هوا را صاف و مرطوب میکرد. آن روز بعدازظهر هوای ابری و نم نم باران ؛ خواب را از چشمان رابعه ربود .اما نه ! در اصل هوای ابری و ریزش باران نبود که مانع خوابیدن او میشد ، بلکه دلگرفتگی و یاد خاطراتش فرصت خوابیدن را از او میگرفت .
برخاست و کنار پنجره رفت ؛ پرده را کنار زد و به تماشای باران ایستاد . حس کرد به هیچ وجه دلش نمیخواهد از آن پنجره دور شود . رفت و صندلی اش را آورد و روی آن نشست . اینطوری راحتتر میتوانست ساعتها کنار پنجره بماند .
هوای رویایی آن روز او را غرق در خاطراتش میکرد. ناگاه حس کرد دلش میخواهد یکبار دیگر و برای آخرین بار همه ی خاطرات را از ابتدا مرور کند . از آن زمانیکه حس کرده بود به سادگی دلش را باخته و راه گریزی از آن احساس نداشت . میخواست دوباره به خاطر بیاورد ؛ شاید که بالاخره بفهمد چطور شد که به اینجا رسید . همه چیز مثل یک خواب ؛ گذشته بود. اگرچه سخت و طولانی و کابوس مانند اما بود . سعی کرد فکرش را متمرکز کند و به خاطر بیاورد اولین باری را که مطمئن شد همه ی احساسش ؛ صدای قلبش ؛ لرزش دستان و زانوانش گواه یک عشق پاکند .
اواخر اردیبهشت ماه هوا تقریبا گرم شده بود . به سمت آبخوری رفت که آب بخورد. وقتی میخواست لیوانش را در کیفش بگذارد ؛ صدای مردانه ای در نزدیکی اش توجه اش را جلب کرد .« ممکن است لیوانتان را قرض بدهید ؟»









لینک دانلود رمان عشق و یک نگاه در پایین :






eshgh-va-yek-negah
. بازدید : 452 شنبه 19 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان شایان

رمان شایان



دانلود رمان شایان اثر زینب خاکبیز




بخشی از این رمان :



طوری به در ودیوار خانه ها نگاه می کرد که انگار اولین بار بود قدم به آن کوچه می گذاشت!
آن محله ی بزرگ با ان خانه های مجلل وزیبا که تنها حیاط یکی از آنها برابر با وسعت تمام محله ی خودشان بود وان درهای بزرگ وآهنین که او را به یاد قلعه های جنگی قصه ها می انداخت!
حاشه کوچه پر بود از برگهای زرد وخشک چنار که وزش باد همه انها را در یک سو جمع کرده بود.
هنوز هم به درستی نمی دانست انجا چه میخ واهد!مرتب از خودش می پرسید:«کجا می ری؟!...کجا؟!»
بعد انگار که با خودش لج کرده باشد پاسخی به سوالش نمی داد.به راستی برای چه آنجا بود؟!در بین آن دیوار بلند ودرهای عظیم اهنی چه می خواست؟!
دائما به خود نهیب می زد:«برگرد..برگرد!»
اما پاهایش مسیر خود را طی می کردند.ناگهان قلبش به تپش افتاد.قدمهایش کندتر وکندتر شدند وعاقبت از حرکت ایستادند.نفسش حبس شد.به در آبی رنگی که در برابرش قد علم کرده بود چشم دوخت بعد آرام پلکهایش را روی هم گذاشت.نفس حبس شده اش را عمیق وطولانی بیرون داد بعد چشمها را گشود وجلوتر رفت وزنگ را فشرد.یک لحظه هم تردید نکرد ترسید پشیمان شود!
زنگ به صدا در آمد وعسل صدای قلب خود را به وضوح شنید.
«خدایا!چه کسی در رو باز می کنه؟خودش؟!»
لحظه ای اندیشید وبعد در دل افزود:







لینک دانلود رمان شایان در پایین :





shayan
. بازدید : 1628 شنبه 19 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان پیمان عاشقی

رمان پیمان عاشقی




دانلود رمان پیمان عاشقی اثر نجمه صاحب الزمانی


بخشی از این رمان :

اون روز قرار من با دوستانم ، آسايشگاه كهريزك بود .
جايی بود بزرگ و با صفا و پر از نيمكت های رنگ وارنگ .
اين قدر دارو درخت داشت كه در بين آنها گم می شدی ، افسوس كه فضای غم گرفته ای داشت .
در محوطۀ آسايشگاه ، پيرزنها و پيرمردهايی را می ديدم كه هر كدام مشغول صحبت با دوستان و هم اتاقی هايشان بودند .
بعضی ها هم در گوشه ای خلوت ، تنها و آرام نشسته بودند و انگار كه از تنها بودن بيشتر از با هم بودن لذت می بردند .
مدت ها بود كه به آن جا می رفتم و با تعدادی از آنها گفتگو می كردم ، شايد موضوع تازه ای پيدا كنم ولی هيچ كدام نظرم جلب نمی كرد ، تا اين كه آن روز چشمم به اتاقی افتاد كه هميشه پرده هايی كشيده داشت و فقط سايه ای پشت پنجره ديده می شد .
كنجكاو شدم كه اين اتاق متعلق به چه كسی است . به سراغ سرپرست آنها رفتم ، با ديدن من و دوستانم از جا بلند شد و گفت : ببينم بالاخره شما موضوع مناسبی پيدا كرديد يا نه؟
گفتم : تا امروز كه نه و بلافاصله گفتم : خانم ارسلانی اون اتاقی كه بيشتر اوقات پرده هايش كشيده شده است مال كيه؟
با تعجب گفت : چه طور مگه!؟








لینک دانلود رمان پیمان عاشقی در پایین :







peymane-asheghi
. بازدید : 372 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان دلربای من

ژانر:عاشقانه و اکشن

خلاصه:
دلربا دختری که ۱۲سال یه حس انتقام داخل دلش نگه داشته انتقام پدرش مهرداد سرمد بزرگترین تاجرایران یک شبه برشکسته شد و هیچکس نفهمید این تاجر معروف چی شد که یک شبه برشکسته شد؟ هیچکس از اتفاق اون شب بارونی و مرگ تاجر بزرگ مهرداد سرمد و همسرش مانادانا سرمد باخبرنشد؟ حالا دلربا سرمد بعد از ۱۲سال برگشته تا انتقام بگیره از رادین صدر کسی که دلربا اون را باعث تمام بدبختی هاش میدونه !
شخصیت های اول داستان:
رادین صدر،دلرباسرمد

مقدمه:
به پنجره اتاقم زل میزنم! قطره های باران برام ملایم ترین موزیک هستن!
نگاه به دفترم میکنم! دست هایم می لرزن! میخاستم از سرنوشت کسای بگم که دلخسته سرنوشت بودن ولی انتها قصه ام شد سرنوشت خورشید!
خواستم از نقاب های که برصورت این مردم زده شده بود بگم نقاب زدن تاکسی چهرهی مظلوم آن هارا نشناسد ولی انتهاش شد نقاب غرور من
خواستم از عشق بگم .از رسیدن های که میشدن نرسیدن و آخر به رسیدن ختم میشدن..ولی گلبرگ های فصل همه پرپرشدن….واسمش شد گلبرگ های عشق ….
نگاه به پلاک زنجیرم میکنم! پلاکی به اسم دلربا…اینبار فرق داشت….زیر لب زمزمه میکنم من دلربام….
دختری ازجنس،آب و آتش ….به راستی چه شد آن دختری که روحش همانند آب زلال بود کجا رفت؟!
من همان دخترم که ۱۲سال پیش در شب بارانی مرد….ولی هنوزم نفس میکشم به اجبار…..
فقط بخاطر مرگ پدر و مادرم ….اره من دلربام کسی که سال هاست تمرین بد بودن کرده….قصه ی من با تو فرق داره….من سرنوشت خورشید

عضویت در انجمن نگاه فراموش نشود

http://forum.negahdl.com/login/login

قسمت دانلود
. بازدید : 323 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلودرمان سکوت یک تردید

نگاه…دختری شیطون و لجباز…و مغرور…
دختری که در عین حال دلش مثل دریا بزرگه…
دختری که دنیا سرنوشت بدی رو براش رقم میزنه…و عشقی از جنس نفس…عشقی که تردیدی توش نیست…اما سرنوشت…تقدیری…که تردید داره….بین بودن و نبودن….بین داشتن و نداشتن…آی دلم..وای خدا چقدر خسته شدم…پاهام داره از جاش کنده میشه…همش تقصیره این مرض گرفته است دیگه…آخه من نمی دونم این هرروز چی می خواد آخه تو این مغازه ها!!!!هی اینو می خره اونو می خره….دختره ی خنگ….(دوستم دریا رو میگم.)آهان راستی….یادم رفت خودمو معرفی کنم…من نگاه هستم ۲۰سالمه یه خواهر دوقلو دارم و دانشجو هستم….بووووووم(داشتم واسه خودم شمارو معرفی می کردم توی پیاده رو بودم اومدم برم تو خیابون یهو چشمتون روز بد نبینه…به یه جسم سختی برخورد کردم…و همون صدای بومی که دیدید…)ای درد ای کوفت ای حناق…مزاحم تعریف کردنم شدی….آی پام…واااییی…از درد پام روی زمین نشستم

عضویت در انجمن نگاه فراموش نشود

http://forum.negahdl.com/login/login

قسمت دانلود
. بازدید : 269 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

پرستشگاه چشمانت/م . میشی

پرستشگاه چشمانت

پرستشگاه چشمانت/م . میشی

بنام او که هیچوقت تنهامون نمیذاره

با سلام خدمت دوستان عزیزی که همراهیم کردن

و بودنشون باعث دلگرمی منه

با ادامه ی معبد سکوت بنام پرستشگاه چشمانت

مجموعه ای از شعرها و دلنوشته هام

اینجا اومدم تا باز از همراهی شما بهره مند بشم

تشکر از همه شمانیست که نیست
دگر از چشم تو در خاطر من
خبری نیست که نیست
دگر از دیدن چهرت به خیالم
خبری نیست که نیست
دگر از خاطر من
گشته فراموش شب خاطره ها
دگر از آن همه شوق در دل من
خبری نیست که نیست
دل من همچو شمعی در باران
شده خاموش دگر
دگر از آن همه غوغا
خبری نیست که نیست
گر که قلبم شده اینک
سرد و خاموش چه غم !
غم همین است که ز معشوق
درونش خبری نیست که نیست
گر دلم با من بیچاره
نسازد چه باک؟!
باک از این است که در دل
ز حقیقت خبری نیست که نیست

قسمت دانلود
. بازدید : 287 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان انقباض زندگی جاوا، اندروید،pdf، ایفون

دانلود رمان انقباض زندگی

دانلود رمان انقباض زندگی

نوشته نگین حبیبی کاربر انجمن نگاه دانلود

برای نوشتن رمان و دنبال کردن رمانهای بیشتر در انجمن نگاه دانلود عضو شوید

http://forum.negahdl.com

شهادت امیر مومنان علی (ع) را به همه ی دوستداران ایشان تسلیت عرض میکنمدراین شب های پر دعا و نیایش من را فراموش نکنید

التماس دعا

لینک جدید قرار گرفت

خلاصه:
دختری به اسم چکاوک…توی یه خونواده متوسط زندگی میکنه…تا اینکه باباش که حسابدار شرکت لیدل(چرم)بوده به جرم قتل معاون شرکت به زندان میوفته…و این چکاوکه که برای نجات باباش به هر دری میزنه…

مقدمه:
من از نسل لیلی ام…
من از جنس شیرینم…
من دخترم…
با تمام حساسیت های دخترانه ام..
با تلنگری بارانی میشوم…با جمله ای آرام میشوم…با کلمه ای عاشق میشوم…با پُشت کردنی ویران میشوم…به راحتی وابسته میشوم…هنوز هم با عروسکهایم حرف میزنم..هنوز هم برایشان لالایی میخوانم…من دخترم…پُر از راز…هرگز مرا نخواهی شناخت…هرگز سرچشمه اشک هایم را نمی یابی…هرگز مرا نمی فهمی…مگر از نسلم باشی…مگر از جنسم باشی…مگر درکم کنی…پایان خوش

 

قسمتی از داستان

درو باز کردم:
-چطوری پدر زحمت کش؟
ولو شدم روی مبل که چپ چپ نگاهم کرد و سریع خودمو جمع و جور کردم:
-خب بابا اینجا که کسی نیست…
نچ نچی کرد و کیفشو برداشت:
-بریم؟
چشمامو درشت کردم:
-اینهمه راه اومدم یه شکولات دستم ندادی!
خندید:
-این زبونو از کجا آوردی دختر…
-از سر راه.
چشم غره ای برام رفت و شکلاتی به سمتم پرتاب کرد که تو هوا قاپیدمش:
-تنکس!
بلند شدم و درحالی که شکلاتو توی دهنم مینداختم گفتم:
-کیکو صبح درست کردم فقط بریم یه کادویی بگیریم براش..
باشه ای گفت و رفتیم پارکینگ…داشتیم سوار ال نود نقره ای رنگ بابا میشدیم که صدایی باعث شد سرجامون وایسیم و برگردیم:
-آقای یزدانی!
اهورا بود که کنار کانکس نگهبانی دستشو به سمت بابا دراز کرده بود و اشاره میکرد بیاد طرفش…از رفتارش بدم اومد…مثلا بزرگترشه…بابا لبخندی زد:
-بشین تو ماشین من میام.
چشم غره ای نثار اهورای از خودراضی کردم و نشستم توی ماشین…نت گوشیمو روشن کردمو یکم چت کردم که بابا نشست…نخواستم بحث این پسر زیادی زیادی..اه ولش…نمیخوام ادامش بدم…با لبخند رو به بابا گفتم:
-چی بخریم براش به نظرت؟
درحالی که کمربندشو می بست:
-بازی کامپیوتری؟
-بابا اونو که هر هفته خودم براش میخرم..یه گوشی چطوره؟
اخم کرد:

http://forum.negahdl.com/login/login

 

قسمت دانلود

www.negahdl.com

. بازدید : 328 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان محکومم به اعدام جاوا، اندروید،pdf، ایفون

photo_2016-05-04_12-42-342222222222222222222

دانلود رمان محکومم به اعدام

نام کاربری نویسنده:F.K
نام رمان:محکومم به اعدام
ژانر رمان:اجتماعی
به نام خدای زیبایی ها…

سلام  پس از تلاش فراوان سایت از فیلتر خارج شد

سلام یه راست میرم سر اصل مطلب:
رمانی که شما خواننده ی اون هستید ، یه رمان متفاوت از نوع عشق و عاشقی و
سختی های زندگیه
حسای ضد نقیض یه زن در شرایط مختلفش…
حسایی که یه زمانی از گذشته رو در بر گرفته و حالا توی زندگی الانش
در حال دست و پنچه با اون

شروع داستان من اینجاست…
از این دفتر که قراره از امروز زندگی جدیدمو به بقیه نشون بده…
منم…
رسوای عالم
ریزو کوچیک دیگه برام معنا نداره
گذشتمو به فراموشی سپردم
تکراری هم روی گذشتم ندارم
از هیچی نمیترسم
ترس بی معنا شده برام
ولی بقیه

-ازت میخوام این دفعه رو خودت به عهده بگیری.
-چی هست حالا؟
-یکی از افراد خواسته زیر اب بزنه، الانم دررفته.میخوامپیداش کنی.
-و بعدش؟
-محوش کنی.
ابروهام رفت بالا. کمتر مواقعی میشه که ارش بهم همچین درخواستی بده. معمولا وقتی خیلی ماموریت حساس میشه ازم میخواد همکاری کنم ولی…
-باز چیکار کردی؟
-اون مامور پلیس بوده!
چشام گرد شدن .ینی نفوذی داشتیم….ولی من یه پلیسو ؟میگم چرا ازم کمک میخواد گند زده از من میخواد جمعش کنم.
-به من مربوط نمیشه.
-آبیش!
-فکرشم نکن.
-اگه هزینشم بدم چی؟
-هه نکنه میخوای محموله ی دخترا رو بهم بدی؟
-پووووف واقعا خیلی فرصت طلبی. باشه بهت میدمشون ولی نصف …
حرفشو قط کردم:
-نه نهایتش هفتاد سی.
-قبوله.
-خب کی برم دنبالش؟
-هرچی زود تر بهتر.
پوزخندی زدمو از جام بلند شدم.
-تا بعد.آهنگ که تموم شد جلوی ویلام ترمزکردم.یهسالی میشه از بابام

جداشدم.درواقع باید بگم بابام یهپلیسه.ولیمن یه قاچاق چیم.
تحت تقیبم ولی کسی نمیدونه من دختر سرگرد آریا جهان فرد هستم.
وقتی ۲۰ سالم بود با یه پسری آشنا شدم که منو وارد اینکار کرد .
منم دیگه توش غرق شدم راه نجاتی هم ندارم.

عضویت در انجمن نگاه فراموش نشود

http://forum.negahdl.com/login/login

 

قسمت دانلود
. بازدید : 292 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان گلبرگ های عشق جاوا،اندروید، pdf،ایفون

دانلود رمان گلبرگ های عشق

دانلود رمان گلبرگ های عشق

نوشته pariya***75  کاربر انجمن نگاه دانلود

ژانر:عاشقانه،اجتماعی
لوکیشن: دزفول ،تهران

خلاصه:
من ازتبارم خستگی ام و تو از تبار غرور های بیجا به راستی اینجا چه عشق بی دادمیکنه؟!
قرار بود هردویمان پروانه شیم ولی …چه شدپس؟!
یوتاب فرهمند و آرتام زندی هردو از دو جهت مختلف از دو نقطه مختلف بهم میرسن سعی میکنن این نقطه مشترکی که بهش رسیدن را قطع کنن ولی یه تصادف ناخواسته یه اشتباه یه شایعه بیجا یه دوست گمشده،یک لجبازی بچگانه همه ی اینها دست به دست هم میدن تا عوض کنن دو سرنوشت رو و باعث میشه سرنوشت این دو بهم گره بخوره…که خوندنش خالی از لطف نیست

 

مقدمه:
می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه خویش می برم تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ نگاه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه می برم تا ز تو دورش سازم ز تو ای جلوه امید محال می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال ناله می لرزد می رقصد اشک آه بگذار که بگریزم من از تو ای چشمه جوشان گ*ن*ا*ه شاید آن به که بپرهیزم من بخدا غنچه شادی بودم دست عشق آمد و از شاخم چید شعله آه شدم صد افسوس که لبم باز بر آن لب نرسید عاقبت بند سفر پایم بست می روم خنده به لب ‚ خونین دل می روم از دل من دست بدار ای امید عبث بی حاصل

 

قسمت دانلود
. بازدید : 262 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان برگ زرد جاوا، اندروید ،pdf،ایفون

 

دانلود رمان برگ زرد

دانلود رمان برگ زرد

نوشته فرزان کاربر انجمن نگاه دانلود

سلام دوستان طاعات و عباداتتون قبول حق در این ماه عزیز در دعاهاتون یادی هم از من بکنید

من یک پنج شنبه
در دل آذر
در میانه ی پاییز
در اوج تقویم
جا مانده ام!
و تو مدتهاست رفته ای…
من تنها کسی هستم که در تقویمش
پنج شنبه ها
به مناسبت تنهایی تعطیل است!

((حامد نیازی))

خلاصه:
رمان درباره دختر خونده یه خانواده معمولیه گذشته تاریکی داره و دنبال آینده روشنتریه. خیلی چیزا اونو به دختری که امروز میبینیم تبدیل کردن.

در طی این رمان میفهمیم هیچکس،هیچوقت، سفید مطلق نیست…

باتشکر از فرزان بابت نوشتن رمان و nafasi طراح جلد

 

قسمتی از داستان

نمیدونم چرا ازم بدشون میاد یعنی میدونم ولی مگه من خواستم پسرعزیزکرده داداششون عاشقم بشه و اونجوری گند بزنه به زندگی خودشو ومن با یادآوری گذشته یه آه میکشم که خاله ساکت میشه و بلند میگه
-اصلا حواست به من هست دو ساعتهدارم حرف میزنم فقط زل زدی و تند تند آه میکشی
-بله حواسم بود خاله میشه حالا برم اتاقم استراحت کنم تازه از سر کار اومدم خستم
-ببین طاهره خانم این دختریه که تربیت کردی حالا هی پشتشو بگیر حتی بلد نیس به بزرگترش احترام بذاره

من به خاطر این کلی پیش اعظم خانم ازش تعریف و تمجید کردم تا راضی بشه واسه پسرش بیاد جلوحالا خانم حتی ما رو … حساب نمیکنه

.
(هه مگه من خواسته بودم ازم پیش اون زن افاده ای تعریف کنه انگار بدجور خار شدم به چشمشون

که میخوان از شرم راحت بشند مطمینم خبریه که خاله اینجور به حول و ولا افتاده واسه شوهر دادنم)
-حرص نخور خواهر شما ببخش بهار زود باش معذرت خواهی کن و برو دو تا چای بریز بیار واسه خالت

ناسلامتی واسه خوشبختی تو داره تلاش میکنه
(به مامان که طبق معمول طرف خواهرشو گرفته نگاه میکنم نمیدونم اگه بابابچه دوست نداشت اصلا راضی میشد یه بچه از پرورشگاه بگیره )
-مامان جون من چند بار بگم به خاله هم چند روز پیش گفتم من قصد ازدواج ندارم میشه این بحثو تموم کنید

قسمت دانلود

www.negahdl.com

. بازدید : 260 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان یک دوست داشتن پیچیده

دانلود رمان یک دوست داشتن پیچیده نسخه های EPUB , APK

دانلود رایگان رمان یک دوست داشتن پیچیده

نویسنده : سیم شیرازی

 

خلاصه رمان : 

یه نوع دوست داشتن خاص… یه نوع پیچیدگی… یه حس عجیب برای شروع یه دوست داشتن عجیب.
از طریق ۵ تا دوست که هر کدوم، دنیای خودشون رو دارن… البته که یه حس دوست داشتن پیجیده فقط بین ۵ تا دختر به وجود نمیاد…
۵ تا دوست … ۶ سال دوستی محکم دارن و سال سوم دبیرستان به پیشنهاد یکی از دوستان این رابطه رو برای ۷ سال قطع میکنند.
حالا دوباره کنار همن… هر کدوم با دنیا و سرنوشت جدا و یه عالمه حرف نگفته…
زندگیاشون پیچیدست… دوست داشتن های پیچیده و … یه نوع دوست داشتن خاص که شاید به هم بریزه یه چیزایی رو…

دانلود نسخه آندروید با فرمت Apk

دانلود نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ...

 

. بازدید : 5527 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان عشق بی رحمه

دانلود رمان عشق بی رحمه با لینک مستقیم از رمان فوریو

نوشته : فاطمه_m.e کاربر انجمن رمان فوریو و کافه نودهشتیا

دانلود رمان عشق بی رحمه

خلاصه رمان :

این رمان اشاره داره به زندگی دختری به نام هلنا. هلنا دختری پر شر و شور است که تفریح را در زندگی اش مهمترین چیز میداند و همواره از عواملی که مسبب ناراحتی او میشود میگریزد. او حتی معنی کلمه #عشق را نمیداند و هیچوقت علاقمند به دانستن ان نیست. اما بعد ها گرفتار عشقی میشود.  عشقی که تمام زندگی اش میشود. عشقی که زندگی اش را #میسوزاند. عشقی که او را #مجبور میکند که از #دیدنه او #دور باشد. از لمس #دستانش دور باشد و در حسرت هم اغوش شدنش بماند. از هر چه که این  عشق را تداعی میکند #باید دور بماند. او با هر چیزی که سره راهش قرار بگیرد میجنگد تا خود را در #فراموشی فرو ببرد که دیگر از ان خارج شدنی نیست....

ژانر: #اجتماعی #عاشقانه #درام

 

. بازدید : 236 جمعه 11 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان من دیوونه توام

دانلود رمان من دیوونه توام با لینک مستقیم از رمان فوریو

نوشته : Mhlw کاربر انجمن رمان فوریو و کافه نودهشتیا

دانلود رمان

خلاصه رمان :

درمورد یه دختره پولداره که تو ناز و نعمت بزرگ شده با خانواده خیلی خوب

یه روز نفس با دوستای خودش و برادرش به شمال سفر میکنن و...

ژانر:طنز،کل کلی،یه ذره غمگین

دانلود نسخه کامپیوتر با فرمت PDF

دانلود نسخه آندروید با فرمت Apk 

دانلود نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ...

 

. بازدید : 5135 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان آوای فاخته (موبایل و PDF)

دانلود رمان عاشقانه آوای فاخته

نام رمان : آوای فاخته

نویسنده : **ava**

دانلود با لینک مستقیم از کافه نودهشتیا

دانلود رمان آوای فاخته

قسمتی از متن رمان :

* فاخته پرنده زیبایی هست که آواز خوشی داره البته جنس ماده ساکته و نر آواز میخونه.اونم به وقتش ماده بعد از عاشق شدن به آواز طرف مقابل.بعد از اینکه کلاه سرش رفت … تخم میذاره و میره توی کوه های دور بین تاریکی شاخه ها گم میشه. ولی خوب امان از روزی که فاخته ماده بخونه. فاخته رمان خودم رو میگم
بسم الله الرحمن الرحیم

آوای فاخته
– اسمتون؟
– دیانت… فاخته دیانت
کراوات طلاییش رو صاف کرد: اسمتون توی لیست نیست خانوم
اخم کردم : یعنی چی که نیست؟ شما یه بار دیگه نگاه کنید
برگه رو توی دستش لوله کرد: خانوم محترم دیدم…نیست!…بفرمایید!
عصبی کیف سنتی دوست داشتنیمو که حالا زیادی توی دست و پام بود عقب زدم و خودم رو از فشار جمعیت جلوتر کشیدم. دست بلند کردم و برگه رو از میون دستش قاپیدم: مگه میشه نباشه… من نویسنده کارم…بذارید ببینم!!
عصبی بیسیمش رو بیرون کشید: یه نیرو اضافه کنید جلوی سالن…
چیزی نمیشنیدم… هیچ چیز جز صدای پچ پچ خودم
ژاله محمودی…. ستاره محبی… پوریا جوانمردی… نسترن حق نگه دار… شاهین خلقی… علیرضا جم!….

 

لینک های دانلود ( دانلود با لینک مستقیم و رایگان )
. بازدید : 198 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان بهار عشق

بهار عشق

 

نام رمان : بهار عشق

نویسنده : راحیل.م

صفحات : 307

#

خلاصه رمان : داستانی از زندگی یه دختر " هلیا " دختری با تموم احساسات لطیف دخترونه وجودی سرشار از مهر و بخشش دل میبنده , عاشق میشه ولی این عشق چه به روز احساسش میاره ؟ چی باعث میشه هلیایِ با گذشت , از گذشتن بترسه و بخشیدن براش سخت باشه ؟

 

 

لینک های دانلود Download Links
. بازدید : 484 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان خلافکار مغرور من اندروید ، PDF و آیفون

دانلود رمان

  • نام رمان : خلافکار مغرور من
  • نویسنده : ShabnamMV (شبنم مشاری) کاربر انجمن کافه نودهشتیا
  • صفحات : 65

#

خلاصه رمان : سروان دریا ریاحی ، میخواد بزرگ ترینـ باند دنیـارو به نــام باند کابوس شب ، منحدم کنه خلافکار آرمان پارسا سردسته تموم خلافکـارا ،.کسی که هیچ احدی نمی تونه جلووش قد علم میکنهـ چون میکشه اون فردو مردیـ فوق خشن ، سرد بداخلاق و از همه مهم تــر مغرور ، قلبیــ ندارهـ تو سینشــ ، دریـا خانم دختریـ شیطونـ و باهـوش ، آیــا میتونهـ خلافکارمارو دستگیر کنه این وسط چی پیش میاد؟عشقــ یا مرگــ

رمان عاشقانه

رمان

قسمتی از متن رمان : ##########

دانلود رمان

دانلود رمان عاشقانه

لینک های دانلود :
  • نسخه PDF به صورت کامل [ دانلود ]
  • نسخه آندروید با فرمت Apk [ دانلود ]
  • نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ... [ دانلود ]
. بازدید : 250 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان حالم عوض میشه

دانلود رمان حالم عوض میشه

دانلود رمان حالم عوض میشه نسخه های EPUB , JAVA , PDF , APK

نویسنده : delpazir-98i 

تعداد صفحات : 339

دانلود رمان حالم عوض میشه با لینک مستقیم

رمان حالم عوض میشه

خلاصه رمان :

دلپذیر دختر مهــربون ، شیطون و البته لجبازیه که سرش به خانواده و دوستاش گــرمه . با شنــیدن خبــــر غیـــر منتظــره ی بازگشـــت راد مهـــر به ایــــران بهـم میریزه کســی که ۱۵ سال اونو فــراموش کــرده و هـــمه چی دست به دســـت هم داده تا حوادث اون جــــور که دلپذیــــر می خواد پبــــش نــــره …

دانلود  نسخه PDF به صورت کامل

دانلود نسخه آندروید با فرمت Apk

دانلود نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ...

. بازدید : 1179 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان عاشقتم اندروید , PDF و آیفون

دانلود رمان عاشقتم 

دانلود رمان عاشقتم  با لینک مستقیم از رمان فوریو

نوشته : Nilofar_molaei کاربر انجمن کافه نودهشتیا

دانلود رمان عاشقتم

خلاصه رمان :

به نام خداوند زیبایی به نام خداوند عشق، به نام عشق های بی پایان

من نگاه دختری هستم شرو شیطون، غر غرو تا دلتون بخواد ،مغرورم ولی توی دوستی و عشق جایی برای غرور باز نمیکنم، همه زندگیم دوستای عزیزمن، آروا،گلسار، مهسان، همیشه باهمیم، توی شادی و غم،آنقدر شادو خوشبختیم که نگو. ....داستان ما از اونجایی شروع میشه که میریم دیزین. ...............

ژانر :شیطونی، کل کل، خنده،عشق

 دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

 دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

 دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

. بازدید : 289 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان پسر غیرتی (موبایل و PDF)

دانلود رمان پسر غیرتی

نام رمان : پسر غیرتی

به قلم : رقیه علیدادی و زینب کعبی

دانلود رمان پسر غیرتی

خلاصه  رمان:

دختر پر از حسرت پر از تنهایی بغض چند ساله . دختری که درونش کشته شد هرچی که اسم از امید دارد
پسری پر از غرور پر از قدرت . از جنس سنگ .
«خانوادهی قدرت مند . یک ازدواج خانوادگی . ی عقد اسمانی .
بله عقدی که با بغض با گریه کمبود وجود ….. ».

لینک های دانلود ( دانلود با لینک مستقیم و رایگان )
. بازدید : 277 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان وقتی پلیس شدم (موبایل و PDF)

نویسنده : سهیلا حبیبی پور

دانلود با لینک مستقیم از کافه نودهشتیا 

خلاصه رمان  :

دختری به نام ستاره که به یه دلیلی ظاهر و هویتشو عوض میکنه تا وارد نیروی پلیس بشه و ماجراهایی میسازه تو نیروی پلیس که کلی کل کل، خنده، هیجان، عشق، پلیس بازی و درام رو تو زندگیش میاره و اما بالاخره به هدفی که بخاطرش این همه دردسر رو به جون میخره میرسه یا نه؟با دختر شیطون ما همراه باشین تا بفهمین چی میشه ماجرا!…پایان خوش

تعداد صفحات: ۱۷۴ صفحه پی دی اف ، ۴۶۹ صفحه پرنیان

دانلود رمان براي اندرويد،تبلت با فرمت apk
دانلود رمان براي آيفون،ايپد،،اندرويد،تبلت با فرمت epub
دانلود رمان براي جاوا با فرمت jar
دانلود رمان براي جاوا لينک کمکي
دانلود رمان براي کامپيوتر و موبایل PDF

. بازدید : 241 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان ویلای وحشت (موبایل و PDF)

دانلود رمان ویلای وحشت 

دانلود رمان ویلای وحشت  نسخه های EPUB , JAVA , PDF , APK

نویسنده : Andia77

تعداد صفحات : 264

دانلود رمان جدید ویلای وحشت با لینک مستقیم

رمان ویلای وحشت 

خلاصه رمان :

همه چی از همون روزی شروع شد که مارسا و دوستاش برای تعطیلات به سفر رفتند و وارد اون ویلا شدند… یک ویلای بزرگ که از همه ی گوشه کناراش بوی مرگ به مشام می رسید… مرگی دردناک که برای این سه دختر سرنوشت دیگری را رقم زد… سرنوشتی هولناک که نظیرش در هیچ کجای تاریخ دیده نشده…

دانلود  نسخه PDF به صورت کامل

دانلود نسخه آندروید با فرمت Apk

دانلود نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ...

رمان,دانلود رمان,دانلود رمان pdf,دانلود رمان الکترونیکی,دانلود رمان اندروید,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان برای اندروید,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان عاشقانه ایرانی,دانلود رمان ویلای وحشت,دانلود رمان ویلای وحشت کامل,دانلود رمانهای Andia77,دانلود ویلای وحشت,دانلود ویلای وحشت pdf,دانلود ویلای وحشت اندروید,دانلود ویلای وحشت موبایل,دانلود ویلای وحشت کامل,دانلود کتاب اندروید,دانلود کتاب ایرانی,دانلود کتاب ایرانی عاشقانه,دانلود کتاب برای اندروید,دانلود کتاب داستان,دانلود کتاب رمان

 

. بازدید : 310 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (0)

دانلود رمان فصل پنجم عاشقانه هایم اندروید , PDF و آیفون

رمان فصل پنجم عاشقانه هایم

دانلود رمان فصل پنجم عاشقانه هایم نسخه های EPUB , PDF , APK

دانلود رایگان رمان فصل پنجم عاشقانه هایم

نویسنده : فاطمه ایمانی (لیلین)

تعداد صفحات : 546

دانلود رمان فصل پنجم عاشقانه هایم

دانلود رمان فصل پنجم عاشقانه هایم

خلاصه رمان :

عقیق که چندسالی می شد فداکارانه خودشو وقف مشکلات زندگی خواهر ها و برادرهاش کرده ، بر اثر یه اتفاق کوچیک پی می بره که این میون از محبت و سادگیش سواستفاده شده و اون پاسخ مناسبی در جواب این چند سال فداکاری نگرفته و حالا که پا به سی سالگی گذاشته و با وجود دوتا نامزدی نا موفقی که تو این مدت داشته، تنهاست و نه شغل ثابتی داره و نه آینده ی تامین شده ای. اون تصمیم می گیره خودشو از این شرایط نجات بده اما انگار لازمه برای این منظور یه سری آدما و اتفاقات تو گذشته رو دوباره باهاشون روبرو شه و مرورشون کنه….پایان خوش

از زبان نویسنده رمان:

واما سوژه ی داستان که از زبان اول شخص و دختری به اسم عقیق هست. وماجرا حول و حوش زندگی این دختر تو سی سالگیشه. یعنی درست زمانی که حس می کنه علی رغم داشتن خونواده و دوستان و مادری که همه جوره حمایتش می کنه بازم خلا های زیادی تو زندگیشه. و تصمیم می گیره اینارو به نوعی پر کنه.
کاری که به نظر چندان آسون نمی یاد. چون مشکلات زیادی سر راهش هست. و از طرفی گذشته جالبی هم به خصوص با دوتا نامزدی نافرجام و فوت پدرش و خونه نشین شدنش بعد این اتفاقات، نداره.
و البته خونواده ای که تا همین چند وقت پیش حس می کرد حاضره همه ی زندگیشو به پاشون بریزه امابا اتفاقی که براش رخ می ده خیلی چیزها به چشمش روشن می شه. و اون با یه سرخوردگی شدید به دنبال این می افته که به هر طریقی خودشو به دیگرون ثابت کنه.
و تو این راه به طرز غریبی همه چیز به اولین اشتباه بزرگ زندگیش که درست ده سال قبل رخ داده، گره می خوره. 

فضای داستان توی یه بافت سنتی جامعه ی ایرانی و تو شهری که اینبار نمیخوایم صریحا بگیم کجاست، شکل گرفته. با معرفی شخصیت ها یه سری خاطرات مرور می شه و بعد به زمان حال می رسیم. تو این کار سعی شده تلخ نویسی نداشته باشیم. یا اگه باشه خیلی کم و مربوط به گذشته شه.
واما یه نکته که مدتهای زیادیه رو دلم مونده:
به دوستایی که معتقدن من ساده نویسی می کنم و تواناییم در همین حده که بتونم یه داستان قابل پیش بینی یا یه عاشقونه ی آروم بنویسم باید بگم، بازی با کلمات و پیچوندن عبارت ها و از یه رمان یه متن ادبی ساختن، کار چندان سختی نیست. آدم های غیر قابل دسترس و تجربه های شیک رو تو داستان آوردن خیلی راحته.اما من نمیخوام چیزی بنویسم که مخاطبم تجربه نکرده یا از نزدیک ندیده. من ساده می نویسم چون از به رخ کشیدن هنر نوشتن و بازی دادن ذهن مخاطبین کارهام خوشم نمی یاد. من ساده می نویسم چون دوست دارم نگاه آدم هابه زندگی ساده و به دور از پیچیدگی های حل نشده تو امروزمون باشه. من ساده می نویسم چون می خوام تلخ کامی ها قابل تحمل تر و اتفاق های خوب قابل باور تر باشند.
از زیر سوال رفتن و نقد شدن اصلا ناراحت نمی شم. فقط دلگیرم از اینکه هدف و رسالتی که پشت این نوشتن دارم به پای همه ی کم کاری ها و نقص هایی که تو نگارش اثر دارم، گذاشته شه.

دانلود نسخه کامپیوتر با فرمت PDF

دانلود نسخه آندروید با فرمت Apk

دانلود نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ...

. بازدید : 237 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (2)

دانلود رمان عشق بی رحمه اندروید , PDF و آیفون

دانلود رمان عشق بی رحمه

دانلود رمان عشق بی رحمه با لینک مستقیم از رمان فوریو

نوشته : فاطمه_m.e کاربر انجمن رمان فوریو و کافه نودهشتیا

دانلود رمان عشق بی رحمه

خلاصه رمان :

این رمان اشاره داره به زندگی دختری به نام هلنا. هلنا دختری پر شر و شور است که تفریح را در زندگی اش مهمترین چیز میداند و همواره از عواملی که مسبب ناراحتی او میشود میگریزد. او حتی معنی کلمه #عشق را نمیداند و هیچوقت علاقمند به دانستن ان نیست. اما بعد ها گرفتار عشقی میشود.  عشقی که تمام زندگی اش میشود. عشقی که زندگی اش را #میسوزاند. عشقی که او را #مجبور میکند که از #دیدنه او #دور باشد. از لمس #دستانش دور باشد و در حسرت هم اغوش شدنش بماند. از هر چه که این  عشق را تداعی میکند #باید دور بماند. او با هر چیزی که سره راهش قرار بگیرد میجنگد تا خود را در #فراموشی فرو ببرد که دیگر از ان خارج شدنی نیست....

ژانر: #اجتماعی #عاشقانه #درام
. بازدید : 550 چهارشنبه 09 تیر 1395 نظرات (1)

دانلود رمان غریبه ها اندروید , PDF و آیفون

دانلود رمان غریبه ها 

دانلود رمان غریبه ها نسخه های EPUB , JAVA , PDF , APK

نویسنده : گل یخ کاربر رمان فوریو

تعداد صفحات : 563

دانلود رمان غریبه ها

خلاصه رمان :

غریبه ها بیانگر زندگی سه خواهره که زندگیشون بخاطر شغل پدرشون دچار تنش و دگرگونی میشه و گرفتار حوادث تلخ میشن ......

 

تو اوج و گرفتاری و مشکلات کسانی به کمکشون میان که سازنده ی قصه ی غریبه ها میشن ...

 

. بازدید : 661 جمعه 07 خرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان تا تلاقی خطوط موازی (موبایل و PDF)

نوشته: zed-a

درباره ی داستان :
بهار به دلایلی از پلیس فراریه اما سرنوشتش با یکی از اونا رقم میخوره.

 

خلاصه :

اپیزود اول ؛ بهار ، هفت سال پیش مرتکب خطایی میشود.خطایی که دو دوست نوجوانی اش هم در آن دخیل هستند. خطایی که جـــبرانی ندارد. خطایی که یک خط بطلان روی تمام آینده و آرزوهای بهار میکشد.
اپیزود دوم ؛بهار از دوستانش جدا میشود و سعی میکند گذشته را فراموش کند. تا حدودی هم موفق میشود. زندگی خودش را دارد. روزمرگی هایش را . مثل یک “دختر” عادی.
اپیزود سوم ؛ماه همیشه پشت ابر نمیماند! با ورود سرگرد سید امیر احسان حسینی به زندگی بهار؛ همه چیز بهم میریزد… نمیدانم؟! شاید هم برعکس،همه چیز مرتب میشود…

 

مقدمه :

عاشقان بهم میرسند اگر خطا کنند . . . . . . قوانین هندسی خداکند به عهدشان وفا کنند !!

“تا تلاقی خطوط موازی “
از بچگی یاد گرفتیم؛دوخط موازی هیچگاه بهم نمیرسند.تا ابد هم امتدادشان دهیم؛رسیدنشان محال است.داستان من؛داستان تضادهاست.داستان تقابل عشق و نفرت،سفید وسیاه.

 

داستان من تقابل عشق و وجدان است.
دختر داستان خطا کار است.نفرت انگیز نیست اما خوب هم نیست.حداقل درکنار امیراحسان!….امیراحسان سفیدست…مثل برف…پاک است…برای خودش بروبیایی دارد…بهار برایش از کم هم کم تراست…
اگربخواهند بهم برسند؛باید خطا کنند.این قانون هندسه است.یکی باید کوتاه بیاید.یکی باید از مسیرش منحرف شود.یا بهار پاک شود(که محال است)یا احسان کثیف شود(که این محال تر است!)
از کجا آمده بودی.
این چنین آرام آرام
از کنار آخرین پنجره که از آن می گذشتم.
خسته خسته راه رفته بودم.
تنهایی ام در امتداد دستهایت بزرگتر خواهد شد.
من اینجا
تا تلاقی تمام خطوط موازی.
تا پر شدن صدای قلبم
به انتظارت خواهم ایستاد
“شاعر : بانو مریم تاجیک “

. بازدید : 378 جمعه 07 خرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان آقای حساس خانوم خشن (موبایل و PDF)

نوشته: ramika

درخواست کابران

خلاصه :

دختری شیطون،بی ملاحظه که بین سه تاپسر بزرگ شده و روحیه اش شده کپ پسرا……پسری ساکتو سربه زیر که بین سه تا دختر بزرگ شده و روحیه اش کپی دختراس.
این گل پسرو گل دختر باهم همکار میشن و باهم اتفاقای بانمکیو رقم میزنن….

مقدمه :

از وقتی کوچیک بودم به جای خاله بازی، ماشین بازی میکردمو به جای لِی لِی ،کشتی میگرفتم.کم کم همه جوره شدم کپی برابر اصل پسرا.تو کوچه دروازه بانی میکردم و یاد ندارم که با دخترا هم بازی شده باشم….
_این منم یه پسر با خلقو خوی دخترونه تا چشم رو هم گذاشتم نشسته بودم جلو چهار تا دخترو چایی تعارف میکردم و یا موهای عروسکمو پاپیون میزدم !!!
ماآدما مثل خمیریم….هرجور ورزمون بدن همون شکلی مشیشم.شخصیتامون آینه معکوس هم نشینامونه و بس…پایان خوش

 

 

کانال تلگرام :

telegram.me/groupfun

. بازدید : 970 دوشنبه 03 خرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان شب شیشه ای

رمان شب شیشه ای




دانلود رمان شب شیشه ای اثر نسرین ثامنی




بخشی از این رمان :

افشین در خانه را می گشاید و دزدانه و پاورچین قدم به داخل حیاط می گذارد.از پله ها به آرامی بالا می رود.سعی دارد کمترین صدایی تولید نکند بنابراین دم پله ها کفش هایش را از پا خارج می کند و آنها را زیر بغل می گذارد و به راهش ادامه می دهد.مقابل پنجره ی اتاق که می رسد کمرش را خم کرده و با احتیاط عبور می کند.صدای تلویزیون از ورای پنجره به گوش می رسد.به آرامی در اتاق جانبی را می گشاید و وارد می شود.
قلبش مانند گنجشکی در بند به تپش افتاده است.اتاق غرق در تاریکی است.در را بدون ایجاد سر و صدا پشت سر خود می بندد و کفش هایش را کنار در می گذارد.دست هایش را که از سرما یخ زده است به دهانش نزدیک کرده وها می کند تا با نفس گرم خود از سرمای آن بکاهد.برای لحظه ای کلید برق را می زند اما یکباره از حرکت خود پشیمان شده و بار دیگر اتاق در تاریکی فرو می رود.
کورمال کورمال خود را به پشت رختخواب ها می رساند و در قفای آن پنهان می شود.نفس را در سینه اش حبس می سازد و همان طور که پشت رختخواب ها چمباته زده به فکر فرو می رود.گرسنگی آزارش می دهد.دلش را با دست مالش می دهد،اتاق به قدری سرد است که بخار دهانش به وضوح در فضا متراکم می گردد با این همه شهامت بیرون آمدن ندارد.اگر در حضور پدرش آفتابی شود عاقبت ناخوشایندی در انتظارش خواهد بود.









لینک دانلود رمان شب شیشه ای در پایین :





shabe-shishee
. بازدید : 527 دوشنبه 03 خرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان روزهای سرد برفی

رمان روزهای سرد برفی



دانلود رمان روزهای سرد برفی اثر فهیمه رحیمی




بخشی از رمان :


خواب با قدرت خواندن ادامه بیت را از چشمم ربود و با مهارت دست در یقه ام انداخت و گردن باریک و ضعیفم را به زیر پنجه های قوی اش فشرد. بگونه ای که صدای تق مهره های گردنم را شنیدم
و دردی که مثل صاعقه در سر و گردانم پیچید هشداری بود که بفهمم با حریفی نیرومند روبرو هستم. و علی رغم میلم باید بازی را به او واگذار کنم و مغلوبش شوم کتاب را برهم گذاشتم. از پشت میز تحریر کهنه، ارث رسیده از پدر زیر چشمی نگاهی اجمالی به اتاق انداختم. بوی فتیله سوخته بخاری بینی ام را آزارد. بسختی از روی صندلی بلند شدم که صدای جیر جیرش بلند شد. سلانه، سلانه، از اتاق بیرون آمدم. روی پله سیمانی سرد که مرا به طبقه بالا و اتاق خواب می رساند پا نگذاشته بودم که چشم نیمه بازم به حیاط و دانه های سفید برف افتاد که آرام و سبک فرو می افتاد. در برابر برف پایم از رفتن باز ایستاد . دوست داشتن توان آن را داشتم که می ایستادم و نگاه می کردم اما حریف با فشار دیگری بر گردن وادارم نمود دیده از این منظره بدیع برگیرم و با خود رویای شب برفی را همراه کنم. با کمک نرده بالا می رفتم و در ذهن تعداد پله ها را شماره می کردم، یک، دو، سه، پایم پله چهارم را لمس نکرده بود که صدای زنگ در حیاط بگوشم رسید. گوش تیز کردم صدایی نبود.






لینک دانلود رمان روزهای برفی در پایین :




haye-sarde-barfi
. بازدید : 721 دوشنبه 03 خرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان راز مهتاب

رمان راز مهتاب




دانلود رمان راز مهتاب اثر اعظم ابراهیمی



بخشی از این رمان :


در عصر پائیزی که درختان سر به فلک کشیده سعی دارند برگ های خشک خود را بر شاخسار نگه دارند برگ های خشک خود را بر شاخسار نگه دارند تا به نسیمی کوتاه و سبک سرنگون نشوند،دختری زیبارو در حالی که دست های سپیدش را روی سنگ قبری مرمرین می ساید این شعر را می خواند و باچشمانی اشکبار خاطرات خوب گذشته را به یاد می آورد.
ای کاش آن روزهای خوش و لحظات شیرین تکرار می شد.او می آمد و دخترش را در آغوش گرمش می فشرد و به موهای سیاهش بوسه می زد و می بوییدش.ای کاش آن دویدن ها در دل شالی زاران و جنگل های سبز تکرار می شد و باز هم سر به روی سینهٔ پر مهرش می نهاد و صدای تپش قلبی که از حیات و زیستن خبر می داد برایش لالایی دوران کودکی می شد.
یاد آن روزهای سبکبالی که مادر کنار رودخانه می نشست و به صدای برخورد آب با صخره ها گوش می داد،در دلش فریاد می زند و نمی خواهد واقعیت امروز را دریابد و خود را این چنین تنها در کنار سنگ قبری سپید در گورستانی سرد و خالی ببیند.
با کوچ مادر،که اکنون چند ماهی از آن می گذرد،میعادگاه او این گورستان غمزده ولی آشناست.این جاست که خود را کنار مادر می یابد و عبور زمان را با سیر خاطرات گذشته احساس نمی کند.
این بار هم آن چنان اشک از دیده فرو می نهد و راز و نیاز با مادر به خاک خفته می کند تا عاقبت خسته و پریشان حال آن جا را ترک می گوید.








لینک دانلود رمان راز مهتاب در پایین :





raze-mahtab

تعداد صفحات : 18

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدامیک از رمان های پر بازدید سایت رو می پسندید ؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 692
  • کل نظرات : 56
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 73
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 68
  • بازدید امروز : 80
  • باردید دیروز : 115
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 37
  • بازدید هفته : 837
  • بازدید ماه : 441
  • بازدید سال : 67,622
  • بازدید کلی : 1,410,850