loading...
دانلود رمان عاشقانه
. بازدید : 381 چهارشنبه 17 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان فصل وصل | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل, دانلود کتاب اندروید, دانلود رمان عاشقانه pdf, دانلود کتاب 95 , دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب برای اندروید

 

نام: فصل وصل

 زبان: فارسی

 ژانر رمان: اجتماعی عاشقانه

تعداد صفحات: 269

 نوع فایل: pdf , epub , apk

 حجم کتاب رمان عاشقانه: 872 کیلوبایت ، 264 کیلوبایت ، 3.54 مگابایت

 نویسنده: فرناز حسینی

 توضیحات:

رمان فصل وصل داستان دختری بنام مایساست که در ابتدای داستان با بعد افسرده اش آشنا میشیم و با ورود پسری به زندگیش که در واقع حکم ناجیش رو داشته،به کل روحیاتش تغییر میکنه.در ابتدا داستان میشه گفت روی یک خط راست سیر میکنه از وسطای داستان فراز و فرود زیادی داره و نمیشه اتفاقات قسمت بعدی داستان رو حدس زد.در اواسط داستان به کل ممکنه ناامید بشید اما پایان خوش و زیبایی داره.این رمان زیبا رو در ادامه مطلب از بلاگ دانلود کنید...

دانلود رمان فصل وصل | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل

دانلود رمان برای اندروید ، تبلت با فرمت apk

دریافت
حجم: 872 کیلوبایت

دانلود رمان برای آیفون ، آیپد با فرمت epub

دریافت
حجم: 264 کیلوبایت

دانلود رمان برای کامپیوتر ، موبایل با فرمت pdf

دریافت
حجم: 3.54 مگابایت

 

 

 

منبع : http://lovelyboy.blog.ir

. بازدید : 922 چهارشنبه 17 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان عشق فیزیکی | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل, دانلود کتاب اندروید, دانلود رمان عاشقانه pdf, دانلود کتاب 95 , دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب برای اندروید

 

نام رمان: عشق فیزیکی

 زبان: فارسی

 ژانر رمان: عاشقانه

تعداد صفحات: 130

 نوع فایل: pdf , epub , apk

 حجم کتاب رمان عاشقانه: 838 کیلوبایت ، 185 کیلوبایت ، 1.86 مگابایت

 نویسنده: فاطمه سادات

منبع: نگاه دانلود

 توضیحات:

از زمانی که چگالی عشقت بر روی قلبم سنگینی میکرد یا از وقتی که وزن عشق تورا با شتاب جاذبه چشمانت اندازه گرفتم من و تو جذب شدیم مانند دو قطب آهنربا.من زن بودم و تو مرد اما شتاب جاذبه عشقمان مانع جداییمان شد.و حالا نیروی عشقمان باعث میشود که تو کار کنی و من اندازه بگیرم با خط کشی که اعداد آن از جنس فیزیک است.آری یافتم فیزیک ابتدای کار ما بود.این رمان زیبا رو در ادامه مطلب از بلاگ دانلود کنید...

دانلود رمان عشق فیزیکی | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل

دانلود رمان برای اندروید ، تبلت با فرمت apk

دریافت
حجم: 838 کیلوبایت

دانلود رمان برای آیفون ، آیپد با فرمت epub

دریافت
حجم: 185 کیلوبایت

دانلود رمان برای کامپیوتر ، موبایل با فرمت pdf

دریافت
حجم: 1.86 مگابایت

 

 

 

منبع : http://lovelyboy.blog.ir

. بازدید : 1429 چهارشنبه 17 شهریور 1395 نظرات (1)

دانلود رمان تلنگر عشق | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل, دانلود کتاب اندروید, دانلود رمان عاشقانه pdf, دانلود کتاب 95 , دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب برای اندروید

 

نام: تلنگر عشق

 زبان: فارسی

تعداد صفحات: 204

 نوع فایل: pdf , epub , apk

 حجم کتاب رمان عاشقانه: 1.2 مگابایت ، 401 کیلوبایت ، 2.41 مگابایت

 نویسنده: سمیرا خانوم

 توضیحات:

درباره ی دختری به اسم سونیا هست که متولد مشهد هستش که دانشگاه تهران قبول میشه و برای اینکه تو تهران تنها نباشه پدرش اونو میفرسته خونه ی دختر دوستش که اون هم همون دانشگاه سونیا هست .برادر این دختره هم تو همون دانشگاهه ولی ترم بالاییه و اینکه دختر دوست باباش رادا و سونیا توی واحد روبه رویی رایان .داداش رادا زندگی میکنن تو تهران و خلاصه تو این دانشگاه اتفاقاتی پیش میاد که...این رمان زیبا رو در ادامه مطلب از بلاگ دانلود کنید...

دانلود رمان تلنگر عشق | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل

دانلود رمان برای اندروید ، تبلت با فرمت apk

دریافت
حجم: 1.2 مگابایت

دانلود رمان برای آیفون ، آیپد با فرمت epub

دریافت
حجم: 401 کیلوبایت

دانلود رمان برای کامپیوتر ، موبایل با فرمت pdf

دریافت
حجم: 2.41 مگابایت

 

 

منبع : http://lovelyboy.blog.ir

. بازدید : 699 یکشنبه 14 شهریور 1395 نظرات (0)
دانلود رمان شایعه،اجبار،عشق برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر
دانلود رمان های جدید ایرانی

 قسمتی از داستان رمان شایعه،اجبار،عشق :
آسایش دختری شیطون و حاضر جوابه که یکی همین حاضر جوابی هاش باعث شایعاتیتوی دانشگاه و ازدواج اجباریش و همخونه شدن با سامیار، استاد دانشگاهش میشه
 
دانلود رمان پرستش با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان برای pdf
 
 

برای دانلود رمان شایعه،اجبار،عشق برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر

 


لینک دانلود :

 

دانلود رمان شایعه،اجبار،عشق برای pdf ، اندروید،کامپیوتر

 

 

پسورد فایل ( در صورت نیاز ) : www.tooptarinha.com
 منبع: www.tooptarinha.com

 

 

. بازدید : 613 یکشنبه 14 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان راز شاهزاده شهر جادو برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر

دانلود رمان های جدید ایرانی
 

قسمتی از داستان رمان راز شاهزاده شهر جادو :

 
مطمئنا هر دختری توی بچگی قصه های پرنسس هایی مثل سیندرلا و سفید برفی و … رو شنیده و ممکنه حتی شاهزاده سوار بر اسب سفید خودشم تصور کرده باشه”حالا اگه یه روز این شاهزاده رویاها واقعی بشه و بیاد جلوی در خونشون چیکار باید بکنه؟!این رمان در مورد دختری با چهره ای بانمک به نام نگین که مثل دخترای دیگه جذابیتای خاص خودشو داره”نگین زندگی فوق العاده معمولی داره در کنار پدربزرگش روز های خوشیو سپری میکنه. اما این زندگی معمولی اونقدراهم طولانی نیست!!!همه چیز چند ماه بعد از تولد ۱۸ سالگی نگین شروع میشه! توی یه روز عادی و آفتابی مثل تمام روزهای دیگه وقتی که داره از دانشگاه بر میگرده نزدیک خونه پسر بچه ی خوشگل و نازی رو میبینه که تک و تنها تو کوچه ایستاده ..آشنایی با این پسر بچه زندگیه دختر داستان مارو از این رو به اون رو میکنه و باعث تغییراتی تو زندگیش میشه که هیچ وقت حتی فکرشم نمیکرده…الان باید خودتون بخونید و ببینید که چی به سر دختر داستان (نگین)میاد.
 
دانلود رمان پرستش با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
تمام روزهای دیگه وقتی که داره از دانشگاه بر میگرده نزدیک خونه پسر بچه ی خوشگل و نازی رو میبینه که تک و تنها تو کوچه ایستاده ..آشنایی با این پسر بچه زندگیه دختر داستان مارو از این رو به اون رو میکنه و باعث تغییراتی تو زندگیش میشه که هیچ وقت حتی فکرشم نمیکرده…الان باید خودتون بخونید و ببینید که چی به سر دختر داستان (نگین)میاد. 
 
دانلود رمان برای pdf

برای دانلود رمان راز شاهزاده شهر جادو برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر روی لینک زیر کلیک کنید

 


لینک دانلود :

 

دانلود رمان راز شاهزاده شهر جادو برای pdf،اندروید،کامپیوتر

 

پسورد فایل ( در صورت نیاز ) : www.tooptarinha.com
 منبع: www.tooptarinha.com

 

 

. بازدید : 520 یکشنبه 14 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان در خلوت خاطره ها برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر

دانلود رمان های جدید ایرانی

 

قسمتی از داستان رمان در خلوت خاطره ها :

 
رمان عاشقانه و اجتماعی در خلوت خاطره ها داستان دختری معمولی و ساده است که بخاطر سخت گیریهای پدر و تفکر قدیمیش مجبور به ترک تحصیل شده و اجبارا خونه نشین میشه ، اما پس از مدتی به فکر پیدا کردن شغلی مناسب میفته و با هزار زحمت پدرشو راضی میکنه اما همون روز بر اثر حادثه ای حافظه اش رو به مدت کوتاهی از دست میده و سپس در این اتفاق با کسانی آشنا میشه که باعث پیوند و ارتباط دوباره ی پدرش با خانواده اش شده و ماجراهایی براش پیش میاد که ممکنه تو زندگی هر کدوممون اتفاق بیفته ، و همچنین عشقی ناخواسته در این ماجرا گریبان گیرش میشه که تشکیل دهنده ی این داستانه و البته سرنوشتی در انتظارشه که هیچوقت فکرشو نمیکنه و در این بین عشق چشم اونو به جمالش روشن میکنهبه خودم که اومدم روبروم یه مرداب بزرگ بود . یه لجنزار راکد که بوی تعفنش مشام رو آزار میداد .با وحشت نگاش کردم و به فکر چاره بودم که چطور از اینجا بگذرم در حالیکه راه برگشتی نداشتم وممکن بود که سگها در چند قدمی انتظارم رو بکشند .با این فکر درگیر بودم که صدای قهقهه ی مستانه ی پونه از پشت سرم اومد و تا سر برگردوندم کهاونو ببینم ؛ منو هُل داد و توی لجنزار افتادم
 
دانلود رمان پرستش با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان برای pdf
 

برای دانلود رمان در خلوت خاطره ها برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر

 


لینک دانلود :

 

دانلود رمان در خلوت خاطره ها برای اندروید،pdf،کامپیوتر

 

پسورد فایل ( در صورت نیاز ) : www.tooptarinha.com
 منبع: www.tooptarinha.com

 

 

. بازدید : 517 یکشنبه 14 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان پرفسور برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر

دانلود رمان های جدید ایرانی

قسمتی از داستان رمان پرفسور :

 
گوشی رو روی قفسه ی سینه ی بیمار گذاشتم و به صدای منظم قلبش گوش دادم.نگاهم همزمان به پرونده ش بود.…:خانم دکتر،حالش چه طوره؟-: همه چی خوبه، خدارو شکر وضعیت بحرانی رو پشت سر گذاشته. به زودی به هوش میاد.… : خدا خیرتون بده. همش رو مدیون شماییم.لبخندی به نشونه احترام زدم و از اتاق اومدم بیرون.می خواستم برم طرف پاویون که صدای جیغ و داد متوقفم کرد.-: چی شده؟پرستار: وای خانم دکتر بیاین کمک. یه مدرسه آتیش گرفته؛ کلی مصدوم آوردن.با عجله دوییدم طرف اورژانس،مثل این که روز پر مشغله ای در پیش داشتم!در رو آروم باز کردم و رفتم تو.آرین باز مثل همیشه رو مبل خوابیده بود.آخه مگه تا اتاق چقدر راهه؟این پسره آدم به شو نیست!لباسام رو عوض کردم و رفتم تو آشپزخونه، خسته تر از اونی بودم که بخوام یه شام مفصل درست کنم.یه لبخند خبیثانه زدم و رفتم سراغ تخم مرغ ها.نیمرو رو با مایتابه گذاشتم رو میز که دستم خورد به لیوان آب و کلش رو پرونده ی آرین خالی شد.جیغ خفیفی کشیدم و تند پرونده رو
 
دانلود رمان پرستش با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
برداشتم و دونه دونه کاغذ های داخلش رو رو زمین پهن کردم.آرین: می کشمت آیدا.با لب و لوچه آویزون نگاهش کردم.-: ببخشید داداشی.آرین: ای دستو پا چلفتی.-: اصلا به من چه،می خواستی لیوانت رونذاری اون جا.آرین: طلبکارم شدی؟-: حالا اینا چی هست؟ مهمه؟آرین: پرونده جدیدمه.آوردم یه نگاهی بهش بندازم.-: به به. پس جون میده برا فضولی.مشغول خوندنش بودم که نگاهم در
دانلود رمان برای pdf

برای دانلود رمان پرفسور برای pdf ، اندروید ، کامپیوتر روی لینک زیر کلیک کنید

 

پسورد فایل ( در صورت نیاز ) : www.tooptarinha.com
 منبع: www.tooptarinha.com
. بازدید : 431 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان رخ دیوانه برای جاوا، اندروید،pdf،ایفون

نام نویسنده:sarihane
ژانر:احساسی


گاهی وقتها قلب یک انسان پر از رازهای نهفته است
گاهی وقتها قلب یک انسان پر از درد دلهایی است که به زبان آوردنش

سخت است . من نیز درد دلم را ، درد دل همه را بی پرده و ساده

مینویسم تا همه ساده بخوانند و ساده درک کنند .


قصه من قصه دلدادگی تنها نیست قصه جدایی قصه خیانت وشاید تولدی دیگر

مقدمه:گاهی یک جمله یک زندگی جهنم میکنه گاهی یک جمله زندگی

بهشت هر چیزی ممکن پس فکر کن حرفت به طرف مقابلت بزن.
-دقیقا نمیدونم این بار چندم طول این چهار دیواری ۳*۴ طی میکنم بارها به

صفحه گوشیم نگاه میکنم.
شاید حتی یک پیام این دل نگرانی ازم دور کنه،اما هیچ چیز امیدوار کننده

ای نیست
با زنگ خور گوشیم از فکر بیرون میام نگاهم روی صفحه گوشیم قفل میشه
فقط یک کلمه توی ذهنم دوران پیدا میکنه خودش… دکمه اتصال میزنم
اجازه حرف بهش نمیدم معلوم هست کجایی کسرا میدونی چند بار زنگ زدم میدونی
چقدر پیام دادم در دست رس نبودی نمیگی نگران میشم کجایی الان چهار

ساعت پیش باید رسیده باشی
و فقط سکوت که باعث میشه ساکت باشم
خانم شیرازی؟خودم هستم بفرمایید !؟ میتونم بپرسم گوشی برادر من چرا پیش شماست؟
شما چه نسبتی با اقای شیرازی دارید ؟
اقا گفتم که گوشی برادرم پس منم میشم خواهرش
متاسفانه خبر ناگواری براتون دارم !
چه اتفاقی افتاده اقا نصف جان شدم ؟
متاسفانه ایشون تصادف کردن
چی تصادف الان کجاست ؟
خانم محترم تشریف بیارید خودتان متوجه میشید.
کجا باید بیام

. بازدید : 598 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان سه تفنگدار شیطون برای جاوا، اندروید،pdf،ایفون،ایپد

نام : سه تفنگدار شیطون
نویسنده : فاطمه موسوی

ژانر: طنز

جلد:اول

از زبان: سه تادختر
مکان: ایران
نویسنده: فاطمه موسوی

شخصیت های مونث: آیدا….یاسی…فاطمه

شخصیت های مذکر: متین…اردلان…علی…سمیر

خلاصه:
داستان درباره سه تادختر،یابهتر بگم سه تا تفنگدار.آیدا یعنی همون تفنگدار اول کسیه که اینقدر شیطونه که باعث میشه پسر سرگرد محمدی یعنی همون متین از دستش سر به دیوار بکوبه . یاسی تفنگدار دوم ما پایه و رفیق فابریک آیداس و تنها مشکل زندگیش نبود مادرشه . تفنگدارسوممون فاطمه یه خورده زیادی عاشق .حالا عاشق کی؟ عاشق پسر خاله مامانش . حالا این سه تا قصد کردن که داستان زندگیشون رو برامون تعریف کنند. امیدوارم که خوشتون بیاد.اما دقت داشته باشین که این جلد فقط مال معرفی افرادو سبک اخلاقاشون و مقدمه آشنا شدن . جلد دوم اتفاقات اصلی و عاشقانه داره .

 

مقدمه:
نوشته های روی شن،مهمان اولین موج دریا هستند
اماحکاکی های روی سنگ،مهمان همیشگی تاریخند
ودوستان خوب حک شدگان روی قلبندوماندگاران ابدی
ز آیهان خداحافظی کردم و کیفمو صاف کردم و وارد شدم . با شادی به بچه ها نگاه کردم که وا رفتم . با صدایی بلند گفتم :
من-خدایااینا چرا اینقدرگنده هستن؟اصلا چرا من نمی شناسمشون؟
علیک سلام . خوبین ؟ خوشین ؟ سلامتین ؟ خانواده خوبن ؟ همسرتون خوبه ؟ یدونم مال من جور کن . من آیدا هستم،آیدا موسوی ملقب به موسی یا آیدی ..۱۴سالمه و روزا ساعت دو کلاس دارم تا درس های مهم زندگی رو به شیطون آموزش بدم .امروزروز اول مهرماه اما نمیدونم چرا دوستامو نمی بینم. هرچی می بینم فقط دخترای گنده در دخترای گنده در
قسمت دانلود
. بازدید : 408 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان سیـزده،هشتادو نه برای جاوا، اندروید،pdf،ایفون

نویسنده :حدیثه اسماعیلی
خلاصه:
آیه دختری با سرگذشت و سرنوشتی،جالب!

این دختر تو بچگیش مشکلاتی داشته و ترسهایی رو تجربه کرده که بعد از

بیست و یکسال نمیتونه فراموششون کنه.

ترسوندن آیه تو بچگیش،سرگرمی نوه های بزرگ فامیل بود و خیلی هارو

به خنده مینداخت!
ترس هایی که شاید با روح و روان دختر،بازی کرده.

سعی میکنه فراموش کنه اما یکبار دیگه،تو سن بلوغش،کسی دست رو

نقطه ضعف آیه میذاره و دوباره زندگی اون رو درگیر میکنه…اینبار بدتر از

همیشه…اینبار احساسات هم درگیره…


ولی این سال،سالی نیست جز..

سیــــــزده،هشتادو نه!

اون دختر،حالا بیست و یکسالشه،دختری پر از ترس و دلهره!

آیه داستان ما دختری عصبیه و مجبوره بخاطر درمان خودش و از بین بردن

ترسهایی که زندگیش رو نابود میکنن از یکی کمک بگیره!

و چه کسی بهتر از یک روانشناس؟!
سیـــزده،هشتــادو نه!
حدیثــــه اسماعیلـــی!
سیــــزده،هشتادو نه:
گاز بزرگی به همبرگرم زدم و همین باعث شد نصف مواد از زیرش توی کیسه بریزه.مهرناز همونطور که سیب زمینیش رو میخورد گفت:
چند شبه رعایت نمیکنی ها!بااین وضع چاق میشی.
بیخیال شونه ای بالا انداختم و گفتم:
نمیتونم از گشنگی بمیرم که.بیخیال بابا!نوشتی جزوه هارو؟
خودکارش رو پایین انداخت و گفت:
آره.یادت باشه کپی بگیرم برات!
زیر لب یه “خب” گفتمو یه گاز دیگه به همبرگر زدم!
ساره لگدی به پام زدو آروم گفت:
عین آدم بخور.آبرومونو بردی!
آدمه گشنه این چیزا سرش میشد مگه؟بیخیال غذام رو جوییدم.بیخیال چشم غره های ساره!غذامون که تموم شد یا بهتره بگم من که سیر شدم  از جا بلند شدیم و از رستوران بیرون

. بازدید : 400 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان سنگدل برای جاوا، اندروید،pdf،ایفون

نام رمان: سنگدل
نویسنده:س.شب
ژانر:اجتماعی..عاشقانه
داستان درباره ی دختری که برای نجات زندگی اعضای خانوادش سختی های زیادی در زندگی تحمل میکنه .که ازش یک دختر با قلب سنگی ساخته دختری که در ظاهر سنگدله ولی باطنی از جنس شیشه داره.وسر نوشت براش بازی رودر نظر میگیره که برای نجات از اون باید سختی های زیادی رو تحمل کنه.امروز خیلی خستم.از صبح که بیدار شدم تا الان که
ساعت۸ شبه اصلا استراحت نکردم.
روزای فرد خیلی خسته کننده است.صبحا از ساعت۷ تا ساعت ۳تو تو لیدی کار میکنم .
از ساعت ۴تا ۸شبم تو باشگاه رزمی کار میکنم.اوایل برای نظافت میرفتم.


ولی بعد از چند وقت خانم وثوق فهمید که استعداد خوبی تو یاد گیری دارم کمکم کرد بهم یاد داد که چکار کنم تمریناتی که خانم وثوق بهم گفتو هر روز انجام دادم الان ۴ساله که تمرین میکنم.
از سه ماه پیش تا الان مربی بچه ها حامله شده خانم وثوقم لطف کرد این کارو تو روزای فرد بهم پیشنهاد داد منم که خیلی احتیاج داشتم قبول کردم. فقط دوری راه از پایین شهر به بالای شهر برام خیلی سخته.
کار تو اون تولیدی تنها نمیتونست خرج خواهرو برادر ومادرمو بده
البته اگه از اون بی مصرفی که تو اون خونتست بگذریم.
که اسمشو نمی تونم پدر بزارم
چون مثل زالو داره خونمونو میمکه.
ساعت ۱۱شبه هوا خیلی سرده اونم برای من که یک کاپشن کهنه تنم کردم دستامو دور خودم میپیچم..
از سرکوچه حسن و اسی رو میبینم که کنار کوچه نشستن. از کنارشون رد میشم
از بچه

. بازدید : 361 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان شیطان یتیم برای جاوا، اندروید،pdf،ایفون

رمان شیطان یتیم برگرفته شده از یک فیلمه که شاید دیده باشین .

نام رمان : شیطان یتیم
نام نویسنده : فاطمه موسوی ( آیدا )
ژانر : ترسناک ، معمایی
صاحب امتیاز : انجمن نگاه دانلود
از زبان : سوم شخص (راوی )
مکان : ایران – شمال

 

خب دوست نداشتم خلاصه ای بزارم اما از اونجا که خودم هم از رمان های

بی خلاصه خوشم نمیاد یه خلاصه کوچیک نوشتم :

خلاصه :
مینا و وحید بعد از اینکه سومین بچشون رو از دست دادن تصمیم گرفتن که

کودکی رو به فرزندی بگیرن و راهی یتیم خونه می شن و اونجاها …

میدونم کامل نبود اما زیاد توضیح بدم کل رمان لو میره .

مقدمه :
گرگ عاشق شده بود …
عاشق طعمه اش …
نزدیکش شد …
بوییدش …
بوسیدش و
با دندان گلویش را درید …
افسوس…
ذات احساس نمی شناسد …
دردش هر لحظه بیشتر میشد . سعی می کرد با کشیدن نفس عمیق

دردش رو تسکین بده . خیابون ها از شانسش شلوغ بودن . وحید با

سرعت به سمت بیمارستان می روند . سرعت ماشین حالش رو بدتر می

کرد . با درد ناگهانی که توی دلش پیچید جیغی بلند زد و مانتوش رو توی

دست هاش فشرد . بالاخره ماشین جلوی بیمارستان توقف کرد . وحید

پیاده شدو چند دقیقه بعد با یه ویلچر برگشت . یه پرستار سن و سال دار به مینا

. بازدید : 333 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان چشمه عشاق برای جاوا، اندروید،pdf،ایفون

نویسنده:لیلا شریف

نام رمان: چشمه عشاق

ژانر رمان: عاشقانه , اجتماعی

داستان برمیگرده به حدود پنجاه سال قبل تا به امروز ،روایت دختری

روستایی به نام گیسو که که در روستایی دور افتاده همراه پدر مادر خود

 

زندگی میکند ، او دختری جسور و بسیار زیبا ست عاشق اسب سواری

است بر خلاف دختران روستا به مکتب میرود و تا کلاس هشتم درس

میخواند روستایشان توسط ارباب یا همان خان خانزاده اداره می شود پسر

خان که احمد نام دارد از بچگی عاشق گیسو میشود ولی گیسو هیچ گاه

احمد و حرف و حدیثها اهالی روستا رو جدی نمیگیرد . او با وجود پدر مادری

مهربان و روشنفکر خود را خوشبخت میداند و تنها نگرانیش مادرش است

که از ناراحتی قلبی رنج میبر، . و مداوای آن هزینه زیادی میخواهد که از

عهده آنها خارج است .
احمد گیسو را تحت فشار قرار میدهد که با ازدواج با او تمام هزینه درمان و

عمل مادرش رو میپردازد گیسو درمانده ،نمیداند چه تصمیمی بگیرد از

طرفی زندگی مادرش در خطر بود و هر چه زودتر باید تحت عمل جراحی

قرار می گرفت واز طرفی اصلا احمد را دوست نداشت .
با ورود دکتر جوانی به خانه بهداشت روستا زندگی گیسو و خانواده اش در

مسیر جدیدی قرار میگیرد ، کسی که قلب کوچک گیسو را میلرزاند و او را

در ستاره باران چشمان سیاهش در

قسمت دانلود

 

 

منبع : http://www.negahdl.com

. بازدید : 262 جمعه 12 شهریور 1395 نظرات (0)

 

دانلود رمان لبخند های آبنباتی برای جاوا، اندروید،pdf،ایفون

ژانر :عاشقانه،عاطفی،درام،اجتماعی
زبان :اول شخص،سوم شخص نام کتاب:لبخند های آبنباتی
نام نویسندهsaadat6789
خلاصه:داستان درمورد دختریه که به تازگی خانواده اش رو از دست داده اما سرنوشت از نوشتن آینده ی این دختر هم صرفه نظر نمیکنه و هویت واقعی اش رو بهش میفهمونه…و اما، یک هویت مرموز…یک زندگی تازه رنگ گرفته و…شاید عشق
پایان خوش
 

 

《فصل اول》
آرام و بی دغدغه،کار میکشید تا کارش؛ تنهایی عمیق او را پر کند. دست

های ظریف و صفایش روی مانیتَور می چرخید و تازه به کار، مشغول شده

بود!صدای زن میانسالی باعث شد دست هایش دست از چرخیدن بر دارد:
-خانم امینی؟! آقای داوودی در اتاق سمت چپ، منتظر شما هستند
لب هایش آرام باز وبسته شد! آب دهانش رو قورت داد و به سمت آن اتاق روانه شد،به دست های قفل شده اش، طرح مشت داد و بر در آن اتاق کوباند. صدای بم مردی، اجازه ی ورود را صادر کرد. داخل شد. سرش را زیر انداخت و با صدای ظریف و مظلومانه اش گفت: مهندسی کامپیوتر خوندم… چند جایی هم استخدام شدم ولی برای گرفتن مدرکم، اون جا رو ترک کردم. اومدم اینجا جدی کار کنم…
پاسخ شنید: اینجا شرکت بین المللی ” آریا” س! کار در اینجا مشکله! میتونی؟
سرش را با امید بالا آورد و با چشم های خاکستری رنگ براقش ، با امید پاسخ داد: میتونم…
داوودی، خمیازه ایی کشید و برگه ایی به سمت او قرار داد و بی حوصله، اما در

قسمت دانلود

 

منبع : http://www.negahdl.com

. بازدید : 284 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان کیستار

نام رمان : کیستار
نویسنده : رابین * کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات : ۱۸۱

خلاصه داستان :

بهنام … یه پسر نوجوون و ساده است که تنها نگرانیش توی زندگیش این بود که چرا پدرش مدام بهش گیر میده؟ اتفاقایی براش میفته که باعث میشه زندگیش از این رو به اون رو بشه .
آشنایی با گروه نحس همه چیز رو بهم می ریزه … همه چیز رو …
حتی آرامش و بی خیالی بهنام و این خودش آغازگر اتفاق های ترسناکه …
آغازی به نام کیستار …
قسمتی از متن رمان :

سالن تو سکوت بدی فرو رفته بود و اجازه ی هیچ تقلبی رو نمی داد . مستاصل به فرشاد خیره شدم . سرش پایین بود و با سرعت ۲۴۰ روی برگه چیزی می نوشت .
زیر چشمی نگاهی به مراقب انداختم . حواسش به ما نبود . زیر لب گفتم : فری … فری ..
چرا نگاه نمی کرد ؟
کمی بلند تر گفتم : فرشاد
تکونی خورد و بهم خیره شد
زمزمه وار پرسید: کدوم سوال ؟
با صدای هیسس مراقب سریع سرمونو انداختیم پایین و به برگه هامون خیره شدیم
برای هزارمین بار خودمو لعنت کردم که چرا سریال کره ای رو به خوندن زمین ترجیح دادم .
صدای فرشاد تو گوشم پیچید : بهنام ؟
سریع بهش خیره شدم : بنال کدوم سوال ؟
– ۱۲ و ۵و ۷ و ۹
چند بار پلک زد . چشامو مظلوم کردم : میفتم . کمکم کن
مراقب داد زد : چه خبره اون ور ؟

دانلود کتاب با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

. بازدید : 403 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان آجر لق

نام رمان : آجر لق
نویسنده : هدی بهرامی نیا کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات : ۲۱۱

خلاصه داستان :

مادربزرگم یک بار بهم گفت زن توی خونه ی زندگی مثل آجرهای دیوار میمونه . کدوم خونه رو دیدی که سقفش بدون دیوار بتونه سقف باشه و نریزه؟ این وظیفه ی زنه که درایت به خرج بده ، اگه بخواد مثل آجر کوره ندیده از خودش خامی نشون بده که زود اون خونه و زندگی از هم میپاشه . گوشت با منه آتیه؟ یا چشمت پی شیطنته؟ آجر دیوارای خونه اگه سست بود، اگه چفت و بستش خوب نبود، اگه لغزید هزاری هم که بخوای ترمیمش کنی اون خونه دیگه خونه نیست…

با تشکر از هدی بهرامی نیا عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
قسمتی از متن رمان :

نیم رخ به آینه ایستادم.تونیک بنفش و مشکی تا روی ران هایم بلندی داشت. پهلوهایم پر تر شده بود. هم خودم تغییر سایزم را حس کرده بودم هم همسایه مامان اینا که در کوچه مرا دیده بود گوشزد کرده بود…که خوش آب و رنگ تر از قبل شده ام. به قول خودش یک پرده گوشت گرفتم و آبی زیر پوستم رفته. دست کشیدم روی جلوی شکمم…هنوز خیلی پیدا نبود…شاید اکثریت می گفتند اضافه وزن است ولی همان خانم همسایه از چشم هایم فهمیده بود. باز هم به قول خودش از برق چشمهایم…نیم چرخی زدم و از پهلوی دیگر به آینه نگاه کردم…از این طرف هم چیز زیادی پیدا نبود…مثل همان سمت…دست کشیدم روی گونه ها…چند لک قهوه ای رویشان افتاده بود…کتاب چه نوشته بود؟ ماسک بارداری؟ ممکن است نروند؟ به جهنم که نروند…سر و ته این لکه ها با کرم به هم می آمد ولی سر و ته موجودی که درون شکمم بود چه؟. موجودی که برای داشتنش ….
از آیینه چشم گرفتم. تن خسته ام را روی تخت رها کردم. باز دستم سر خورد روی شکمم. دلم می خواست بدانم این دست کشیدن ها به همان اندازه که مرا سرشار از مادری می کند او را هم سرشار می کند از فرزندی؟
دکتر چه کار می کرد؟ لبه دستش را روی شکمم می کشید و فشار می داد؟ به قول خودش به اولین سفتی که رسیدی همانجا رحم است. البته که چیزی حس نکرده بود…گفته بود سن بارداری ات هنوز کم است…کتاب هم نوشته بود. تا ۱۲ هفتگی فقط درون لگن.
من هنوز دوازده هفته هم نبودم. هیچی نبود. فقط یک حس عظیم و مفرط.. یک سرشاری بی حد و حصر…لبخند پهنی روی لب هایم نشست…دکتر گفته بود اگر بخواهی قلبش را نشانت می دهم…روی صفحه سیاه و برفکی دستگاهش . میان حجم سیاهی و خطوط خاکستری. فقط یک نقطه بود که بالا و پایین می رفت…و من تک و تنها غرق خوشی شدم.

 

دانلود کتاب با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

. بازدید : 395 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان عمر هیچ درختی ابدی نیست

نام رمان : عمر هیچ درختی ابدی نیست

نویسنده : safa9433 کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات : ۲۱۸

خلاصه داستان :

ترا به ترانه ها بخشیدم
به صدای موسیقی
به سکوت شکوفه ها
که به میوه بدل می شوند
و از دستم می چینند .
ترا به ترانه ها بخشیدم
با من نمان
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد .

با تشکر از safa9433 عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

قسمتی از متن رمان :

مرد دست به سینه بازویش را به دیوار تکیه داده و به حرکات تُند انگشتان او خیره نگاه می کرد .
گفت : قهوه رو تازه دم کردم، چرا برای خودتون یکی نمی ریزید ؟
چاقو را روی میز گذاشت و در یخچال را باز کرد .
مرد تکیه اش را از دیوار گرفت، به آرامی نزدیک شد و گفت : لازانیا ! این خیلی عالی به نظر می رسه … من حافظه تصویری خوبی دارم ، مطمئنم شما رو قبلا ندیدم و نمی شناسمتون .
قوطی کنسرو ذرت را زیر آب گرفت و شانه بالا انداخت .
با دست اشاره کوتاهی به شومینه و عکس بزرگ مرد کرد و گفت : شما باید آقای عبادی باشید … دکتر طاها عبادی .
طاها خندید . جلو رفت . دَربازکُن را از داخل کشو بیرون کشید .
قوطی کنسرو را از دستش گرفت و گفت : چند سالی هست که فهمیدم کی هستم اما … موضوع من نیستم، درسته ؟!
چرخید و کنسرو باز شده را به دستش داد .
– مینو مرتب از شما تعریف می کنه … فکر می کنم اغراق می کرده .
طاها با صدا خندید .
– مینو ؟!!! کمی در اشتباه هستید … من خیلی بیشتر از چیزی هستم که دیگران از من می دونند، شما چی ؟ خاله مینو چیزی در مورد شما به من نگفته بود .
پوزخندی زد و گفت : انتظار چنین چیزی رو هم از ایشان نداشتم .
قاشق را داخل سینک ظرف شویی انداخت و در فر را باز کرد .
ادامه داد : ظاهراً عضو جدید خونواده شما هستم … آقـای دکتر .

دانلود کتاب با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

. بازدید : 277 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان یک روز با ما ، یک روز بر ما

نام رمان : یک روز با ما ، یک روز بر ما
نویسنده : samira-mis کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات : ۲۲۰

خلاصه داستان :

رمان در مورد دختر و پسریه که سرنوشت کاری میکنه که جایگاه اجتماعیشون تغییر کنه و خیلی اتفاقی ، دوباره بعد از جدایی چند ساله سر راه هم قرار بگیرن!

با تشکر از samira-mis عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

قسمتی از متن رمان :

جلوی در دبیرستان دخترونه دست به سینه به در مدرسه خیره شده بود و یه پاش و به بنز آخرین مدل زده بود….باید منتظر میموند تا عشقش بیرون بیاد….با این فکر به خودش پوزخند زد
*خوش خیال!
صدای جیغ اولین دختر به گوش رسید..پاش رو انداخت و صاف ایستاد..دخترها یکی یکی از در خارج شدن!!!اما اینها خیلی بچه سال بودن..دختری که اون منتظرش بود سال آخر دبیرستان بود…خیلی هم زیبا بود…تمام بدنش چشم شده بود .هر چند لازم به این کار نبود…قد بلندش از بقیه متمایزش میکرد هیچ….کسری چشم بسته هم اون رو از بین این جمعیت میشناخت!!!
-بسه دید زدن اینها در حد و اندازه تو نیستن!!!
کسری نگاهش رو به دختر مو مشکی با چشمهای قهوه ای که به تازگی دستی هم تو صورتش برده بود کرد…بی توجه به خنده ی تمسخر آمیز دوستاش تو دلش به این زیبایی احسنت گفت!
-در و باز کن دیگه..میخوای من و در و برای تو باز کنم تا خونه برسونمت؟
کسری بدون هیچ حرفی در عقب رو براش باز کرد.
-بشین تو ماشین هر وقت بخوام سوار میشم!!!
باز صدای قهقهه ی دخترهای هم سن و سال و هم فرهنگ بالا رفت..یکیشون که دلش رو گرفته بود و انگار نمایش کمدی نگاه میکرد.
*کسری خاک بر سرت…اینهمه تحقیر میشی باز هم میبینیش دلت میلرزه….
پشت فرمون نشست و در رو بست..صدای دخترهارو میشنید!!!
بهنوش:خاک برسرت لیاقتت راننده خونتونه…..مگر اینکه اون عاشقت بشه!
الناز در حالی که همچنان دلش رو گرفته بود و میخندید ادامه داد!!!
-فکر کن هانا با لباس عروسی دست تو دست راننده اشون بیاد تو…بعد کلفتشون بیاد براش اسفند دود کنه بگه..عروس گلم….و یه ماچ از اون خیسها از لپش بگیره..خدایی ر..ی..د ه میشه به آرایشت!!!

دانلود کتاب با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

. بازدید : 336 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان فریاد زیر آب

نام رمان : فریاد زیر آب
نویسنده : shania*swan کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات : ۳۷۲

خلاصه داستان :

تو از من “صداقت” خواستی و من “حماقت” کردم، چشم به “حمایت” تو داشتم و تو مرا “شماتت” کردی… و این شد که هر دو به “فلاکت” افتادیم!
اشتباه من، خشم تو شد، و خشم تو درد من…
درد من زجر تو شد و زجر تو فریاد من!
داستان دختری که برای تکیه گاه بودن ضعیف بود و شکست! و مردی که به این شکستگی دامن زد. شکستن بی صدایی که فریاد هر دو رو به آسمان برد.

با تشکر از shania*swan عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
قسمتی از متن رمان :

به عشق زندگی ام می نگرم . ناتوانی بدن تنومندش آزارم می دهد. در هم شکسته است. به دیوار تکیه داده و سرش را بین زانو ها و دستانش زندانی کرده و از درد گناه من ناله می کند.کاش بلند شود و مثل چند ساعت قبل فریاد سر می کند.این سکوت بیشتر از لگد هایی که به تن ظریفم می زد، آزارم می دهد…
موهای قهوه ای همیشه آراسته و زیبایش حال ژولیده و به هم ریخته روی صورت غرق عرقش ریخته است.
از بین تیکه های خرد شده ی آینه که روی زمین افتاده به چهره ی خود می نگرم.حلقه ی اشکی در چشمان آبی ام جا خوش کرده است و قصد جاری شدن روی صورتم را ندارد. آثار کبودی ها کم کم روی پوست گندم گونم نمایان می شوند و خون از گوشه ی لب های بی رنگم همچنان جاری ست . و باز هم هم آغوشی هق هق گریه ی او و نفس های بی جان من است که بر همه چیز چیره می شود…
از روی زمین بلند می شود. گام های نه چندان استوارش را به سوی من بر میدارد. قامت بلند و تنومندش به یکباره خمیده تر شده. در راه رفتنش دیگر خبری از آن غرور زیبا و پر جذبه نیست. زخم کهنه ای که در سینه داشت دوباره سر باز کرده است. خود را بیشتر به دیوار فشار می دهم برای خود نگران نیستم، برای موجود پاک و بی دفاعی می ترسم که در وجودم پناه گرفته است. نگاه مردانه اش که حالا لایه ای غم آن را پوشانده با نگاه پر شرم من تلاقی می کند، سرمای نگاهش همه ی وجودم را فرا می گیرد. دلم می خواهد چیزی بگویم، حرفی بزنم تا این غم تمام شود اما مهر سکوت لب هایم را به هم چسبانده.
با نگاهی حاکی از شرم سرم را پایین می اندازم و باز به دنیای فکر و خیال پناه می برم. به درد شدیدی می اندیشم که در رحم حس می کنم .کودک بی گناه من هم از اشتباه مادرش جان سالم به در نبرده است .

دانلود کتاب با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

. بازدید : 400 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان بلندای زندگی

نام رمان : بلندای زندگی
نویسنده : *الف* کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات : ۴۷۹

خلاصه داستان :

پری دختریه که در زندگی هدف مهمی داره. یک هدف بزرگ و عالی و برای رسیدن به هدفش مجبور به انتخاب میشه. انتخابی که منجر به یک ازدواج میشه … ازدواجی که همه ی زندگیش رو تحت شعاع قرار میده.
داستان پری، داستان انتخاب های درست و غلطه. داستان قضاوت ها و لجاجت ها. داستان دختریه که در عین داشتن دوست و خانواده تنهاست. پری قراره بال بگیره و رشد کنه. مهم این جاست که پری بتونه سربلند از انتخابش بیرون بیاد. آیا پری موفق میشه؟

با تشکر از *الف* عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

قسمتی از متن رمان :

این روزها عجیب دلش گرفته بود یه نگاه به دیروز و یه نگاه به امروزش اونو از رسیدن فردا می ترسوند. به سرش زده بود چشماش رو ببنده و به هیچ چیز نگاه نکنه. نه دیروز و نه امروز تا دل نگران فرداها نباشه.
زانوهایش را در شکمش تا کرده بود ،آرنجهایش را روی زانوهایش نهاده و سرش میان دستانش اسیر شده بود. تیک تاک ساعت مچیش روی اعصابش رژه میرفت ولی حس جابجایی نداشت. آلارم گوشیش به صدا در آمد و این یعنی ۲ ساعت معطل مانده بود تا او را ببیند.
کلافه پوفی کشید و بلند شد . خاک روی لباسش را تکاند .جای بچه های گروه خالی بود تا به حرکتش بخندند. “ورزشکار باید خاکی باشه” عقب گرد کرد و راه بازگشت را در پیش گرفت .به راستی که تنهایی ،کوه آمدن برایش لذتی نداشت.
به مسیر ماشین رو که رسید سر چرخاند تا پژوی آشنای همیشگی را ببیند اما نه!! نه دیگر پژویی بود و نه راننده پژویی . در افکارش غوطه می خورد که صدای بوق ماشین عقبی از جا پراندش. مکثی کردٰ چهره آشنای راننده اعصاب خط خطیش را باز هم خط انداخت. اندیشید: “بازم که اینه!! لعنت به اقبال بلندت پری”
صدا ،گوش آزار برگوشش نشست:
-می خواستی خودکشی کنی اون بالا بهتر بود! چرا می خوای روز جمعه ی مردمو خراب کنی؟
می خواست جوابش را بدهد که صدای موبایل هر دو همزمان بلند شد. این همزمانی ، همزمانی دوم را به دنبال کشید. هر دو همزمان پاسخ داده بودند:
-بله؟

 

دانلود کتاب با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

 

 

. بازدید : 340 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان ملودی


نام رمان:ملودی
نـویـسنـده: nazila ahmadi کاربر انجمن نودهشتیا
موضوع:عشق و تظاهر

گفتار نویسنده:

من ملودی بودم
دختری با چشمانی تاریک تر از شب
و بی رحم تر از گرگ های قاتل بیابان های گم شده در تاریخ
که حالا
هنوز هم در دل گور
در انتظار رسیدن به عشق تو
چشم به راه ظهور لحظه هاست…!

خلاصه ی رمان:
دختری به نام ملودی،دام عشق را برای پسر عموی خود پهن میکند و نه عاشق او بلکه قصد فریبش را دارد که در این بین ورود دو پسر دیگر به زندگی او،تمام مسیر عمر او را متحول میکنند و او را به دام عشقی که خود پهن کرده بود پرت میکنند،پسری که او را از زندگی خود ترد میکند،پسری که نسبت به همه چیز او بدبین است و در نهایت پسری که عاشق اوست…!

 

دانلود کتاب با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

. بازدید : 337 چهارشنبه 10 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان داستان یک احساس


نام کتاب : داستان یک احساس

نویسنده : Negah79  کاربر انجمن نودهشتیا

موضوع : عاشقانه – اجتماعی

خلاصه رمان :

این رمان روایت زندگی چهار دختر شیطون و سر زنده هستش که زندگی این چهار نفر مثل همه زندگیای دیگه درگیر یه مشکلاتی هستش و سعی دارن که با تکیه به خودشون مشکلاتشونو حل کنن….هرکدوم از این چهار نفر یک شخصیت جالب و قابل توجه دارن،مثلا یکی از همین چهار نفر نه ساله که داره دنبال یکی از دوستاش میگرده و توی این راه اتفاقات زیادی براش می افته.

گفتار نویسنده : امیدوارم که از رمان خوشتون بیاد. این رمان اولین کار من هستش و خب طبیعتا ایرادا و اشکالاتی هم داره و اینکه هر اسمی که توی رمان میبینین تصادفی انتخاب شده و وجود خارجی نداره.

 مقدمه:

کی گفته من عاشقتم؟! من فقط وقتی می بینمت نفسام تند میشه و دست و پامو گم میکنم…. فقط عادت کردم وقتی حواست بهم نیست از دور بهت خیره بشم و چشم ازت برندارم…. فقط از دیدن لبخندت لذت میبرم… فقط طاقت دیدن ناراحتیت رو ندارم … فقط با شنیدن صدات ارومم.. فقط وقتی دستمو میگیری احساس امنیت میکنم…. فقط وقتی صدام میکنی از شوق نفسم بند میاد…. فقط از دوریت افسردگی میگیرم…. فقط از صبح که چشم باز میکنم به فکرتم…. فقط همیشه دلم برات تنگ میشه…. فقط زندگیم با تو معنی میده…. فقط نفسام به تو وصله…. همین…. فقط همین…. “این که عشق نیست”هست؟؟؟؟؟

 

دانلود رمان با فرمت PDF

 

 

منبع : http://98ia.co

. بازدید : 265 پنجشنبه 04 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان پائیز آغاز زندگیست جاوا، اندروید ، pdf

 

قصه ی ما قصه ی دختری است از جنس ناب محبت … محبتی که هرگز

پوششی از منت را بر خود ندیده است … دختری که مادر به دنیا آمده

است و مادرانه می بارد برای تک تک انسان های زندگی اش … دختری که

دل به محبت خداوندش سپرده و دست در دست او با قدرت قدم بر می

دارد و با لبخند پر نورش دنیای تاریک تنهایی اطرافیانش را روشن می کند

… و وجودش همچون سرپناهی برای همه است … اما … همیشه امایی

هست … زندگی همیشه بر یک حال نمی ماند … دست روزگار تیرگی

هایی برای این دختر می آورد … او با این تیرگی ها چه می کند ؟!

به نام خدا

در را باز کرد … قدم به بیرون گذاشت … به اطرافش نگاه کرد … دنیا بی

روح شده بود یا او ؟ ! نمی دانست … قدم برداشت … شک کرده بود که

نکند بی خبر فضانورد شده است ؟ ! انگار روی زمین قدم نمی زد . صدایش

کردند نشنید … نگاهش کردند ندید … باد تند می وزید نفهمید … حتی

زمین خورد حس نکرد … دوستانش فقط نگاهش می کردند و آرزو می

کردند ای کاش حداقل حالت چهره اش عوض شود … نفس هایش سنگین

شد … سر را که بالا آورد در سیاهی چشمان روبه رویش غرق شد …

بغض کرد … اشک نریخت … اما بغض کرد … چه کرده بودند با او … چه کرده بودند …

***

با خودکاری در دستش دائم به میز ضربه می زد و هر از گاهی آهی می کشید . عاطفه به آرامی از پشت به او نزدیک شد و

 

 

 

. بازدید : 360 پنجشنبه 04 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان تولد یک احساس

 

 این رمان درباره زندگی عجیب دختری به اسم تانیاست دختری دورگه با مادری فرانسوی و پدری ایرانی مادرش بر خلاف مادر های دیگه خوش گذران است و تصمیم میگیره که از همسر و دخترش جدا شود و به کشور خودش برگردد.بعد از جدا شدن از اشکان و تانیا،تانیا سعی در عوض کردن وضع زندگی پدر و خود میکند و تصمیم میگیرد.این رمان زیبا رو در ادامه مطلب از بلاگ دانلود کنید…

دانلود رمان برای اندروید ، تبلت با فرمت apk

دریافت
حجم: ۸۳۲ کیلوبایت

دانلود رمان برای آیفون ، آیپد با فرمت epub

دریافت
حجم: ۱۵۸ کیلوبایت

دانلود رمان برای کامپیوتر ، موبایل با فرمت pdf

دریافت
حجم: ۱٫۶ مگابایت

. بازدید : 312 پنجشنبه 04 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان شوکران عشق برای موبایل و کامپیوتر

 

داستان درباره ی پسری به اسم رضاهستش که علاقه زیادی به ادامه تحصیل داشت ولی پدرش این اجازه رو بهش نداد و به اجبار پدر ومادرش تن به ازدواج با دختر عوش می ده ولی هردو به هم علاقه زیادی نداشته اند و همین باعث میشه که رضا در دوران پیری عاشق بشه و اونم عاشق یه دختر خیلی جوون ……

 

دانلود رمان شوکران عشق از پروانه طاهری با فرمت pdf

دانلود رمان شوکران عشق از پروانه طاهری با فرمت apk

دانلود رمان شوکران عشق از پروانه طاهری با فرمت java

 

 

 

. بازدید : 253 پنجشنبه 04 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان در مسیر عاشقی

 

 

سختی های زندگیی از او دختری بی عاطفه و مغرور ساخته است …
رها هنرور دختری است بی احساس و مغرور همچنان لجباز
و اما آرتین رستمی پسری مغرور و شیطون و یک دنده …
یک روز رها در دانشگاه چشمش به اعلامیه ای میفتد و تصمیم به عملی کردن آن میگیرد و مسیر زندگیش را تغییر میدهد

با صدای زنگ گوشیم لای یک چشممو به زور باز کردم و دستمو روی عسلی میز کشیدم .. بدون نگاه کردن به صفحه گوشی دکمه سبز رو فشار دادم …
-الو؟
_رهاااااااااااا
با جیغی که کشید صاف رو تخت نشستم.
-ای مرض بگیری .. حناق ۲۴ ساعته نصیبت بشه … چه مرگته اول صبحی؟
صدای خنده کیمیا تو گوشی پیچید … بعد از این که خندش تموم شد با صدای شادی گفت :سلام به رها خانوم خابالو .. اگر من زنگ نزنم کی زنگ بزنه از خواب ناز بیدارت کنه؟
-کارتو بگو میخوام بخوابم ..
-ای بابا ..بلند شو دانشگاه داریم..
یدونه زدم تو سر خودم و همینطور که دنبال دمپایی میگشتم جواب کیمیا رو دادم ..
-باشه باشه بیدار شدم ..هوار نکش .. تا نیم ساعت دیگه در خونتونم ..
-افرین عشقم ..زود بیا که دیر نرسیم ..منتظرم .. بابای
-باشه .. بای
به سمت سرویس بهداشتی واقع در سمت سرویس بهداشتی واقع در سمت

 

 

 

:
. بازدید : 248 پنجشنبه 04 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان فراموشی مطلق برای جاوا، اندروید ، pdf

 

بسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم
اَلابِذکرِاللهِ تَطمَئِنَ القُلوب
(همانا بایادخدادل ها آرام میگیرد)
نام رمان:فراموشی مطلق
نویسنده:فریماه یوسفی(زهراغلامرضازاده یوسفی)
ژانر:عاشقانه|غم انگیز|اجتماعی
تعدادصفحات:۸۲
شخصیت های اصلی:کمیل|روشنا|سام|دیبا
خلاصه:
دوپسرودخترجوون به نام کمیل وروشنا که تازه باهم ازدواج کردن وزندگی عادی وپراز

عشقشون رومی گذروننداما مسئله ی اصلی اینه که موافقت ناگهانی

مادرکمیل(سروروخانم)باعث میشه تا برای روشنا معمایی ایجادشه وداستان تازه

ازهمین جا شروع میشه…

زندگیست دیگر!

گاهی پرازفراز ونشیب…

گاهی هم آرام…

گاهی کَسی کِه اصلاً اِنتظارَش رانَداشتی بِه توخَنجَرمی زَنَدو…

گاهی آنکه بَرایَت عَزیزتَرین است…

بِه خاطرنابودنَشدَن تو،

ازخودمی گذَرَد…

واین سَرنِوشتِ توست…

یِک سَرنِوشتِ تاریک!

***کّمیل***

زندگی بروقف مرادم بودوخیلی هم راضی بودم…بالاخره بعدازکلی مکافات ودردسربرای راضی کردن

مادرم، روشناداشت زنم می شد…کسی که می تونست همیشه پشتم باشه ودلگرمم کنه.

دستی به ته ریشم کشیدم ونگاهی به خودم توی آینه انداختم…اون روز برام یک روزسرنوشت ساز

بود…روزی که سرنوشت من واون به هم گره می خورد…دوسرنوشتی که وقتی کنارهم قرارمی

گرفتن، کامل می شدن!.تاساعت شِش که باید می رفتم دنبال روشنا، وقت داشتم به خاطرهمین

تصمیم گرفتم که به دوست قدیمیم، سام یه سری بزنم.

یه شلوار کتون مشکی ویه پیرهن سفیدپوشیدم وآستیناش رو بالا زدم وساعت مچیم رودستم

کردم وبعداز درست کردن موهام ازاتاقم بیرون اومدم وازپله هاپایین رفتم:

-مامان یه ساعت دارم بیرون میرم…زودبرمی گردم.

مامان-کجا میری؟

-خونه ی سام.

مامان-امروز مثلا عروسیته!.الانم دست از رفیق بازیت برنمی داری؟

-مامان جان دیگه لحظات آخر مجردیمه…بایدبه نحواحسن ازش استفاده کنم!.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

. بازدید : 373 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (2)

دانلود رمان نیلوفر اندروید ، PDF و آیفون

دانلود رمان نیلوفر

نویسنده : نفیسه رازی کاربر رمان فوریو

ژانر: عاشقانه - اجتماعی

 

خلاصه رمان :

ماجرا از زمانی شروع میشه که نیلوفر شخصیت اصلی داستان که دانشجوی ارشده علیرغم همه ی تلاش هایی که افشین هم کلاسیش برای اثبات خودش می کنه به تقاضای ازدواجش پاسخ منفی میده و در همین اثنا به پسری به نام وحید علاقه مند میشه و به فاصله کوتاهی ازدواج می کنه . همه چیز خیلی عالی پیش میره تا اینکه اتفاق عجیبی همه چیز رو بهم میریزه و مسیر زندگی نیلوفر کاملا تغییر میکنه.

دانلود
. بازدید : 472 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (1)

دانلود رمان نفس به نفس اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : فاطمه بیرانوند کاربر رمان فوریو

ژانر : عاشقانه

 

خلاصه رمان :

‌ یـہ قصـہ ... 📄

 یـہ رویآ ... 😻

 یـہ رمآن... 📚

 یـہ مرכ از جنس یخ ... 😏☄

 یـہ כختر از جنس آتش ... 😚🔥

 یـہ ازכوآج از نوع اجبآر ... 👫💔

 یـہ نفس بے هم نفس ... 😟❄️

 امآ نفس بـہ نفس ... 😽👅

دانلود
. بازدید : 777 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان فریاد زندگی اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : golyakh(نوری) کاربر رمان فوریو

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی..

تعداد صفحات : 385

 

خلاصه رمان :

داستان فریاد؛زندگی زندگی دختری رو‌مطرح‌میکنه که پدرش بخاطر بیماری به اعتیاد روی اورده و‌زندگیش طوری پیش رفته که میتونه روی پای خودش بایسته، دراین بین چن از برادرش بیزاره ، از جنس مخالف هم بدش میاد.

ولی شخصی وارد زندگیش میشه که الارقم بیزاری مجبور به تحملش میشه و ...... 

دانلود
. بازدید : 395 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان فروشی نیست اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : ساحل زندی کاربر رمان فوریو

ژانر عاشقانه-هیجانی-راز آلود

 

خلاصه رمان :

حاصل دو سال تحقیق و تایپ شبانه روزی💯

داستان درمورد دختری به اسم ناتالیاست که زندگیشو توی یه پرورشگاه گذرونده و استعداد خاصی توی موسیقی و نقاشی داره و همین استعداد باعث میشه هدف یه باند قاچاق قرار بگیره در برخورد با اعضایه باندی که مسیر زندگیش رو عوض میکنن.دختر روسی که شباهتی به روس ها نداره!دختری با کلی راز کشف نشده درمورد زندگی گذشته و آینده ای که حتی در محالترین باورتون نمیگنجه و زمانه حالی که به اجبار و زورگویی داره میگذره! اما چیزی درمورد ناتالیا وجود داره تو اینهمه بدبختی عشقیه که در کماله ناباوری جوونه میزنه و رشد میکنه

دانلود
. بازدید : 328 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان تیرانداز عاشق اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : رها بهرامی کاربر رمان فوریو

تعداد صفحات : 330

ژانر : ورزشی،کلکلی،عاشقانه،احساسی

 
خلاصه رمان : 
رمان در مورد یه دختر ورزشکاره که برای مسابقات جهانی انتخاب شده..
دختری که همه ی فکر و ذکرش کار و ورزششه و چیز دیگه جز این براش اهمیت نداره..
اتفاقی با یه پسر اشنا میشه که از قضا اونم ورزشکاره.. چیزی تو گذشته ی این اقا پسر وجود داره که خط کشیده رو اینده و احساسش..
اما دختر قصه بالاخره میتونه از گذشته جداش کنه و...
دانلود
. بازدید : 323 دوشنبه 18 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان دربست تا عاشقی اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : marii72

تعداد صفحات : 247

ژانر :  طنز و عاشقانه 

نسخه کامل و ویرایش شده

 

خلاصه رمان : 

فاطمه و صدرا ، دانشجوی باستان شناسی 

 

هردو شیطون و زبون دراز 

با این تفاوت که فاطمه یه دختر چادری و محجبس و شیطون 

اما ....

صدرا یه پسر ازاد و با هردختری گرم میگیره و شیطون.. 

 

از طرف دانشگاه راهی سفر فرهنگی و تحقیقی میشن که ....

این دوتا از قطار جا میمونن و ....

دانلود
. بازدید : 427 دوشنبه 18 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان نگاه سرد تو اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : baran79 کاربر رمان فوریو

تعداد صفحات : 220

ژانر:عاشقانه ای تلخ،آمیخته با طنز!

 

خلاصه رمان

عشقی پاک بین گندم و هیراد...

هیرادی که به عنوان استاد وارد زندگی گندم میشه اما کم کم میشه نفسش...

شخصی سوم که با ورود ناگهانیش همه چیزو بهم میریزه...

دلسا و مانی،دوستای گندم و هیراد،برای باهم موندنشون با مخالفت شدید خانواده اشون روبه رو میشن...

اما هیراد بامرامی فردین گونه،مرامشو به رخ میکشه و به تنها رفیقش به قیمت دوسال دوری از عشقش کمک میکنه...

بماند که چقدر سختی میکشه...

بماند که بد قضاوت میشه...

بماند که نگاه سردش گرم میشه...اونم با معجزه ی "عشق گندم"....

زاویه دید:گندم،هیراد،سوم شخص(دانای کل)

دانلود
. بازدید : 421 دوشنبه 18 مرداد 1395 نظرات (1)

دانلود رمان دخترای شیطون اندروید ، PDF و آیفون 

نویسنده : ریحانه پورنوبریان کاربر رمان فوریو

ژانر : کلکلی🙃،،طنز،😛، عاشقانه😍 

تعداد صفحات : 419

 

خلاصه رمان :

سه تا دختر شیطون که خونرو با یدونه داداششون میزارن رو سرشون 

از این  رو سه تا برادر خوشگل و خوشتیپ که یکیشون خیلی جدیه ولی اون دوتا شوخن

فکر کنین اینا بهم برخورد کنن چی میشه

دانلود
. بازدید : 428 دوشنبه 18 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان دو خواهر اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : parisa_j کاربر رمان فوریو

ژانر:غمگین /عاشقانه/کینه ای

تعداد صفحات : 93

دانلود رمان دو خواهر

خلاصه رمان : 

داستان درباره یه دختره به اسم آروشا که دوتا از عزیزترینای زندگیش یعنی نامزدش و خواهرش بهش رو دست میزنن .آروشا از ایران میره و بعد شش سال برمیگرده که ......

دانلود
. بازدید : 289 دوشنبه 18 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان بی تو مگه میشه؟ اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : فرنوش صداقت کاربر رمان فوریو

 ژانر: عاشقانه..ازدواج اجباری

دانلود رمان بی تو مگه میشه

خلاصه رمان : 

 دختری که برگشته و .....اما نمیدونه خودش قراره تو چه دامی بیفته و چه سرنوشتی در انتظارشه...یه ازدواج اجباری...دختر داستانمون حالا حالا ها باید دل اقا پسر داستانو به دست بیاره...

دانلود
. بازدید : 332 دوشنبه 18 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان زندگی سیاه و سفید اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : سمیرا خانوم کاربر رمان فوریو

تعداد صفحات : 462

ژانر : کلکلی و ..

دانلود رمان زندگی سیاه و سفید

خلاصه رمان : 

یک دختر باید خیلی چیزا رو قبول کنه و این داستان زندگی دختریه که با همه ی سرتق بودنش مجبوووره جلوی خیلی چیزا کم بیاره .تو اوووج دیدن روی سیاه زندگی با زندگی میسازه و میسازه و بلاخره روی سفیدشو میبینه

دانلود
. بازدید : 251 دوشنبه 18 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان عشق من تنهام نذار اندروید ، PDF و آیفون

نویسنده : الهه رضایی کاربر رمان فوریو

تعداد صفحات : 104

ژانر : عاشقانه کلکلی

دانلود رمان عشق من تنهام نذار

خلاصه رمان : 

دربارهی دختری که تو دانشگاه به استادش علاقه مند میشه و ...

دانلود
. بازدید : 500 سه شنبه 12 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان اتاق معلم جاوا، اندروید ، pdf ، ایفون ، تبلت

دانلود رمان اتاق معلم

دانلود رمان اتاق معلم

نام رمان :اتاق معلم

نام نویسنده:فرزان

ژانر:عاشقانه…
این رمان برگرفته از یک داستان واقعیست

چهار چوب اصلی رمان حقیقی و شاخ و برگهای داده شده حاصل تخیل نویسنده می باشد.
خلاصه

ألا یا أیها السّاقی! أدر کأساً وناوِلها!
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها

وقتی به گذشته نگاه میکنم، به فراز و نشیبهای زندگیم ،به شادی ها و غم هام ، میفهمم سرنوشت چه بازی ها که با آدم نداره!
من پریچه اسدی هستم و این سرگذشت منه….
اینم جلد رمان که خانم Moonlight زحمتش رو کشیدن

به نام خدا
برای دوستانی که نمیدونن بروجن کجاست از توابع شهر کرد هست:)

یادم نمیاد دقیقا چند شنبه بود که سرنوشت منو واسه بازی انتخاب کرد! فقط میدونم یه دختر چهارده ساله روستایی بودم که بی خبر از همه جا مثه هر روز صبح از خواب بیدار شدم ، مثه هر روز با خواهرم کل کل کردم و بازم مثه هر روز اخم و تنبیه مامان رو به جون خریدم ولی اون روز با هر روز فرق داشت اون روز شروع داستان من بود

فصل اول صورتی دخترانه
شهریور ۱۳۶۰ روستای دره بید بروجن(اسم روستا غیر واقعی)
-پری
-…
-پرییییییییییییییییییییییییییییییی
اه باز صدای طوبی بلند شد
-الان میااااااااام
دست ازسد سازی واسه مورچه های بیچاره برداشتم و رفتم سمت در اتاق
-بعله
-دوساعته صدات میزنم کجا بودی؟
-خوب حالا اومدم چیکار داری
-مامان میگه برو اتاق معلمو تمیز کن فردا قراره یه معلم جدید بیاد
-اه به من چه خودت برو
طوبی از این حرفم حسابی کفری شد و داد زد
-کوری نمیبینی دارم میرم تخم مرغا رو جمع کنم
-خیلی خوب چرا داد میزنی الان میرم
با حرص پاهامو کوبیدم رو زمین و در چوبی اتاقی که مال معلم روستا بودو باز کردم
تایپ شده

قسمت دانلود

تعداد صفحات : 18

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدامیک از رمان های پر بازدید سایت رو می پسندید ؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 692
  • کل نظرات : 56
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 73
  • آی پی امروز : 67
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 557
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 15
  • گوگل دیروز : 27
  • بازدید هفته : 987
  • بازدید ماه : 1,498
  • بازدید سال : 68,679
  • بازدید کلی : 1,411,907