رمان گروهی اعضای 98لاو ! همیشه رمان های گروهی که حاصل فکر چندین نفر هست جذابیت ویژه ای داره، بخصوص زمانی که نویسنده های رمان 98لاوی هم باشن !
قسمتی از متن ابتدایی رمان تک لرزه عشق :
نفسِ عمیقی کشیدم ..
خیره به بخار چایی بودم و لذت میبردم ..
از بوی بارون لذت میبردم ..از صدای موج ها ...
حتی از عطر خاک خیس ... !
با بادی که وزید کمی لرزیدم و پتوی مسافرتی رو بیش تر دور خودم جمع کردم..
نگاهمو از فنجون گرفتمو در حالی که این بار بی صدا به آسمون نگاه میکردم ، به پشتيِ صندلی تکیه کردم
آسمون سیاه بود ...سیاهه سیاه ..........
چقدر دلم تنگ شده......برای رنگ سیاه!! رنگ سیاه این آسمون !
مشکی نه ! فقط سیاه !!!
فنجونو از رو میزی که تنها جلوه ی تراس بود گرفتم ... یه میز و يه صندلی ....!!
بینِ دو تا دستام اسیرش کردم و کمی از چای داغ نوشیدم ...حسه خوبی بهم میداد ....
مدتها بود که سعی میکردم خودم برم دنبالِ چیزایی که بهم حس خوبی میدن ....
دیگه فهمیدم که خوشبختی خودش به سمت آدم نمیاد ....
دیگه یاد گرفتم که اگه خودتو خوشبخت هم بدونی تا تلاش نکنی چیزی گیرت نمیاد ....
حتی از دستش ميدي ...!
دانلود رمان به صورت پی دی اف در ادامه مطلب . . .