دانلود رمانهای عاشقانه ایرانی ، رمانهای پنجره , باور آفتاب , عشق و خرافات , خیال تو , مرا یاد آر, شیدایی , تاوان عشق ,زخم خوردگان تقدیر و بانوی جنگل از فهیمه رحیمی در کتابخانه یاس
بخشی از رمان ایرانی و عاشقانه عشق و خرافات اثر فهیمه رحیمی :
خانواده الماسی خانواده ای مرفه هستند اما تمام بدبختی ها سراغ این خانواده می آید و این به دلیل نفرینی است که جده شان جیران کرده است. وقتی شوهر جیران به تحریک زن اولش جیران را با شلاق اینقدر میزند تا میمیرد او خاندان او را نفرین میکند. کامیاب نوه پسر اول مسئولیت این خانواده را بر عهده دارد. کامیاب از بچگی عاشق محبوبه دختر عمویش که یک زن مطلقه است می شود. اما ازدواج دو فرد در این خانواده با هم بدبختی را دو برابر میکند. تا اینکه بر اثر اتفاقاتی کامیاب و محبوبه مجبور به ازدواج با یکدیگر میشوند، اما محبوبه شرط میکند کامیاب حق نزدیک شدن به او را ندارد….
نام کتاب |
نویسنده |
موضوع |
حجم |
صفحه |
پنجره |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
8.61 MB |
440 |
باور آفتاب |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
3.03 MB |
404 |
عشق و خرافات |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
2.65 MB |
346 |
خیال تو |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
865 KB |
149 |
مرا یاد آر |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
1.31 MB |
246 |
شیدایی |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
4.08 MB |
360 |
تاوان عشق |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
954 KB |
139 |
زخم خوردگان تقدیر |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
961 KB |
212 |
بانوی جنگل |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
810 KB |
72 |
دانلود در ادامه مطلب
خلاصه رمان باور آفتاب ازفهیمه رحیمی :
داستان زندگی دختری به نام ملیکاست که مادرش در یک سانحه کشته می شود و بعد از فوت مادرش ملیکا با مادر بزرگ و پدر بزرگش هم خانه می شود.
ملیکا از بچگی عادت داشت تابستانها به روستا برود و با آسیه دختر مش تقی که یکی از خانواده های خوب روستا بودند بازی کند.مش تقی ۸ فرزند داشت که ۳ پسرش در شهر زندگی میکردند و یک دخترش در همان روستا و یکی هم در تبریز دو دختر و یک پسر هم در خانه داشت.پسر کوچکش زکریا درس را رها کرده بود و کمک پدرش در مغازه ی خوار و بار فروشی کار میکرد.
بعد از فوت مادر ملیکا،ملیکا حدود ۲ سال به روستا نیامد و وقتی تابستان سال سوم وارد روستا شد رفتار ذکریا تغییر کرده بود و برای او خوراکی روی صندلی جلوی خوار و بار فروشی میگذاشت … ملیکا هم نسبت به رفتارهای ذکریا بی میل نبود…
تابستان وقتی ملیکا بعد از ۹ ماه به روستا امد مش تقی فوت شده بود و ذکریا ۶ ماه بود که به سربازی رفته بود و آسیه با پسر کدخدا نامزد شده بود…خبرهای جدید کمی ملیکا را در خود فرو رفته کرد ولی در این باره چیزی به مادر بزرگش نگفت و همین باعث شد مادر بزرگ و پدر بزرگش فکر کنند بهتر است او با ژاله و پدرش زندگی کند….
نام کتاب |
نویسنده |
موضوع |
حجم |
دریافت فایل |
پنجره |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
8.61 MB |
دانلود |
باور آفتاب |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
3.03 MB |
دانلود |
عشق و خرافات |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
2.65 MB |
دانلود |
خیال تو |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
865 KB |
دانلود |
مرا یاد آر |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
1.31 MB |
دانلود |
شیدایی |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
4.08 MB |
دانلود |
تاوان عشق |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
954 KB |
دانلود |
زخم خوردگان تقدیر |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
961 KB |
دانلود |
بانوی جنگل |
فهیمه رحیمی |
رمان ایرانی |
810 KB |
دانلود |