دانلود رمان عاشقانه قشاع نسخه آندروید و جاوا
نویسنده : نیلوفر قائمی فر
قسمتی از قلم نویسنده :
امیرعباس مثل برادرشوهرم جلوم نایستاده بود مثل یه بازجو بود، چرا همه تموم مسئولیت و همّ و غم منو سپردن دست این؟! چرا جز امیرعباس هیچکس دور و برم نیست؟! انگار این یه امر عادیه که داره منو میپاد!! بدجوری معذبم.. تنم عین بید از درون می لرزید ولی محکمی خودم رو حفظ کرده بودم، من هونیام نمیشکنم...
با اون صدای بم و پرطنینش که وقتی حرف می زد توی دل آدم می لرزید از قدرت صداش گفت:
امیرعباس: منتظرم.. تعریف کن «پرسشگرا نگاهش کردم، عصبی ولی با صدای آروم گفت» بعد از چند سال از کانادا اومدم یه برادرم به قتل رسیده یه برادرم هم تو تصادف مرده..
برای دانلود رمان به صورت آندروید و جاوا و پی دی اف به ادامه مطلب بروید . . .